Meaning and usage of furious word
What is definition, meaning and usage of word furious

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Furious به فارسی با مثالهای کاربردی

To be furious این است که بسیار عصبانی یا بسیار خشن باشید.

  1. The man became furious when he found a big dent in the side of his car.
  2. The mother’s lack of responsibility or concern shown for her son’s behavior made the store manager furious.
  3. City residents are furious about a recent tax increase.
  4. This makes me furious!
  5. I’m absolutely furious!
  6. Furious winds and rain are bearing down on Florida at this very moment.
  1. مرد زمانی که یک فرورفتگی بزرگ در کنار ماشینش پیدا کرد عصبانی شد.
  2. عدم مسئولیت یا نگرانی مادر نسبت به رفتار پسرش، مدیر فروشگاه را عصبانی کرد.
  3. ساکنان شهر از افزایش مالیات اخیر خشمگین هستند.
  4. این من را عصبانی می کند!
  5. من کاملا عصبانی هستم!
  6. بادهای خشمگین و باران در همین لحظه فلوریدا را در بر گرفته است.

 

کلمه “Furiously” یک قید است:

  1. A man was furiously attacked and beaten by a group of teenagers.
  2. Vanessa shouted furiously at the police to stop them from harming her boyfriend.
  3. Employees of the company worked furiously overnight to get their work completed.
  4. A tornado furiously lashed several houses and completely destroyed them.
  1. مردی مورد حمله خشمگینانه گروهی از نوجوانان قرار گرفت و مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
  2. ونسا با عصبانیت بر سر پلیس فریاد زد تا از آسیب رساندن به دوست پسرش جلوگیری کند.
  3. کارمندان شرکت یک شبه با عصبانیت کار کردند تا کار خود را تکمیل کنند.
  4. یک گردباد شدیداً چندین خانه را درنوردید و آنها را کاملاً ویران کرد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b