بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Dim به فارسی با مثالهای کاربردی
کلمه “dim” صفتی است که سطح کم نور را توصیف می کند.
- It gets dim as the sun sets.
- It suddenly got dim as storm clouds passed overhead.
- It was way too dim for Carla to read, so she turned on a light.
- Dim lighting at the intersection caused an accident
- The light coming from my computer was too bright, so I made it dimmer.
- با غروب خورشید تاریک می شود.
- با عبور ابرهای طوفانی از بالای سر، ناگهان تاریک شد.
- کارلا برای خواندن خیلی کم نور بود، بنابراین چراغ را روشن کرد.
- نور کم تقاطع باعث تصادف شد
- نوری که از کامپیوتر من می آمد خیلی روشن بود، بنابراین آن را کم نور کردم.
کلمه “dim” همچنین می تواند برای توصیف یک موقعیت استفاده شود:
- They took a dim view of his proposal. (They didn’t like his idea.)
- Chances for a deal to avoid a government shutdown are looking dim.
- Matt’s odds of getting the job that he wants are looking dimmer and dimmer.
- آنها نظر مبهمی به پیشنهاد او داشتند. (آنها ایده او را دوست نداشتند.)
- احتمال توافق برای جلوگیری از تعطیلی دولت ضعیف به نظر می رسد.
- شانس مت برای به دست آوردن شغلی که میخواهد کمکمتر به نظر میرسد.
گاهی اوقات “dim” فردی را توصیف می کند که خیلی باهوش نیست:
- Todd is a dim person.
- She’s not very interesting. In fact, she’s kind of dim.
- A lot of people say that the owner of the company is a dimwit.
- تاد آدم کم نوری است.
- او خیلی جالب نیست در واقع، او به نوعی کم نور است.
- بسیاری از مردم می گویند که صاحب این شرکت یک کم هوش است.
دستگاهی که سطح نور را کاهش یا افزایش می دهد “dimmer” نامیده می شود.
- Turn down the light with the dimmer.
- Is there a dimmer switch?
- Hit the dimmer.
- نور را با دیمر کم کنید.
- آیا سوئیچ دیمر وجود دارد؟
- دیمر را بزنید.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.