بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Bake به فارسی با مثالهای کاربردی
وقتی چیزی را در فر میپزید از کلمه «bake» استفاده کنید.
- Vanessa likes to bake.
- She likes to bake cakes, muffins, and cookies.
- Something’s baking in the oven. It smells good, whatever it is.
- A 20-pound turkey will need to bake in the oven for about four to five hours. (bake = roast)
- ونسا شیرینی پزی را دوست دارد.
- او دوست دارد کیک، کلوچه و کلوچه بپزد.
- چیزی در فر در حال پختن است. هر چی که هست بوی خوبی داره
- یک بوقلمون 20 پوندی باید حدود چهار تا پنج ساعت در فر بپزد. (پخت = کباب)
به “ed” که پس از “k” ختم می شود توجه کنید. صدای “t” را تشکیل می دهد.
ساده | گذشته | فعل ماضی |
bake
پختن |
baked
پخته شده |
baked
پخته شده |
- The chicken was baked in the oven. (past tense, passive voice)
- Vanessa baked a cake. (past tense)
- مرغ در فر پخته شد. (زمان گذشته، صدای مفعول)
- ونسا کیک پخت. (زمان گذشته)
کلمه “baked” یک صفت است:
- There’s nothing like the smell of freshly baked bread.
- Do you like baked potatoes?
- Bob and those guys stayed out in the sun too long and got totally baked.
- هیچ چیز مثل بوی نان تازه پخته نیست. (این جمله از “baked” به عنوان صفت استفاده می کند.)
- آیا سیب زمینی پخته دوست دارید؟
- باب و آن بچه ها خیلی طولانی زیر نور آفتاب ماندند و کاملاً پخته شدند. (baked = آفتاب سوخته)
چند کلمه نزدیک به کلمه “bake” وجود دارد.
- A baker is a person who bakes things in the oven as a profession.
- A bakery is a place where you can buy baked goods (baked goods = bread, cake, donuts, cookies, etc.).
- الف نانوا شخصی است که به عنوان یک حرفه چیزهایی را در فر می پزد.
- الف نانوایی جایی است که می توانید خرید کنید پخته شده کالاها (کالاهای پخته = نان، کیک، دونات، کلوچه و غیره).
چند راه دیگر برای استفاده از کلمه “bake” وجود دارد.
- His idea sounds half-baked. (His idea hasn’t been fully developed.)
- Mary has two buns baking in the oven. (She’s pregnant with twins.)
- Let’s allow this to bake for a few days before coming back to it. (Let’s give this situation or idea some time; let’s wait.)
- ایده او نیمه کاره به نظر می رسد. (ایده او به طور کامل توسعه نیافته است.)
- مریم دو نان در فر دارد. (او دوقلو باردار است.)
- اجازه دهید قبل از بازگشت به آن، چند روز بپزد. (بیایید به این موقعیت یا ایده کمی زمان بدهیم؛ بیایید صبر کنیم.)
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.