آموزش گرامر انگلیسی سطح 2- درس 17
Infinitives
مصدرها
Infinitives look like verbs, but they actually function as nouns. Consider the following sentences:
مصدرها شبیه افعال هستن، اما در واقع به عنوان اسم عمل می کنن. جملات زیر رو نگاه کنین:
I like pizza. (“pizza” is a noun)
من پیتزا دوست دارم. (“پیتزا” یک اسم است)
I like to eat. (“to eat” is an infinitive)
من خوردنو دوست دارم. («خوردن» مصدر است)
I like to eat pizza. (“pizza” is the object of the infinitive)
من دوست دارم پیتزا بخورم. («پیتزا» مفعول مصدر است)
Infinitives can be made with just about any verb: to do, to be, to go, to make, to take, to see, to get–as long as you use the simple form of the verb. Infinitives can’t be used with past tense or continuous forms:
مصدرها رو تقریباً با هر فعل می تونیم بساریم: انجام دادن، بودن، رفتن، ساختن، گرفتن، دیدن، به دست آوردن – باید از شکل ساده فعل استفاده کنید. مصدرها رو نمی تونیم با فرم های گذشته یا استمراری استفاده کنیم:
to went, to going
Verbs such as need and want often use the infinitive:
با افعالی مانند نیاز داشتن و خواستن اغلب از مصدر استفاده می کنیم:
Q: What do you want to do today?
امروز می خوای چی کار کنی؟
A: I want to go to the park.
من می خوام به پارک برم.
Q: Is there something you need to get at the store?
چیزی هست که بخوای از فروشگاه تهیه کنی؟
A: Yes, I need to get some milk.
بله، باید مقداری شیر بگیرم.
I like to listen to the radio.
من دوست دارم به رادیو گوش بدم.
(Infinitives are often used after the verb “like.”)
(مصدرها اغلب بعد از فعل “like” استفاده می شن.)
He likes to eat popcorn when he goes to see a movie.
وقتی برای دیدن فیلم می ره دوست داره پاپ کورن بخوره.
To play in the snow is one of life’s greatest pleasures.
برف بازی یکی از بزرگترین لذت های زندگیه.
(The infinitive appears at the beginning of the sentences. This sounds very formal.)
(مصدر در اول جملات ظاهر می شه. که بسیار رسمی به نظر می رسه.)
He went downstairs to get some coffee
از پله ها رفت پایین تا قهوه بخوره.
(The infinitive is often used to explain why someone does something.)
(مصدر اغلب برای توضیح اینکه چرا کسی کاری انجام می ده استفاده می شه.)
He plays the guitar in order to relax
او برای آرامش گیتار می نوازه.
(“in order” is similar to “because” and it introduces an explanation.)
(“به ترتیب” شبیه “زیرا” است و توضیحی رو ارائه می ده.)