در این درس، عبارات ضروری آمریکایی که با حرف B شروع می شود را با مثال هایی پوشش می دهیم. به طور کلی، عبارات بیشتر در گفتگوهای روزانه معمولی در میان آمریکایی ها استفاده می شود، بنابراین، شما ممکن است از عبارات در گفت و شنود روزمره خود به خصوص با آمریکایی ها استفاده کنید.
درس قبلی عبارات
درس قبل درباره عبارات آمریکایی با حرف A بود.
عبارات انگلیسی با حرف B
کلمات روز: B
back to the drawing board= برگشت به نقطه شروع، شروع دوباره.
Our ideas were rejected, so it looks like we’re back to the drawing board.
ایدههای ما رد شدن، بنابراین به نظر میاد به خونه اول برگشتیم.
(the) ball is in (one’s) court=به بازی تنیس اشاره داره، وقتی نوبت کسیه که در موقعیت رفت و برگشتی توپ باید پاسخ بده.
We’ve made our offer. Now the ball is in their court.
ما حرکتمونو انجام دادیم. حالا دیگه نوبت اوناست.
bang (one’s) head against the wall= عبارتی که در موقع عصبانیت یا کلافگی استفاده میشه.
He’s tired of banging his head against the wall when working with difficult customers online.
از کنجار رفتن با مشتریهای سختگیر آنلاین موقع کار خسته شده است.
bark is worse than (one’s) bite= چیز به نظر خطرناک که بیخطر است.
Don’t worry about Poco. He might look mean, but his bark is worse than his bite.
نگران پوکو نباش. شاید به نظر خطرناک بیاد، اما فقط صداش ترسناکه.
bark up the wrong tree= هدر دادن وقت؛ انجام کار بینتیجه.
You’re barking up the wrong tree if you think I can help you. You’ll have to ask someone else.
اگر فکر میکنی میتونم بهت کمک کنم باید بگم که سر قبری گریه میکنی که مرده توش نیست. باید یاز کس دیگهای کمک بخوای.
batten down the hatches= آماده شدن برای شرایط بد یا جدی.
Batten down the hatches. A big storm is coming.
بهتره برای روزای بد آماده شیم. طوفان بزرگی تو راهه.
be my guest= ادامه بده؛ مشکلی نیست؛ اشکالی نداره از چیزی که مال دیگرییه استفاده کنی.
A: Do you mind if I try your guitar?
B: No, not at all. Be my guest.
آ. اشکال نداره از گیتارت استفاده کنم؟
ب. نه، اصلا. مشکلی نیست.
be that as it may= درسته، اما …
A: There’s a big storm ahead of us.
B: Be that as it may, we’re just going to have to drive right through it.
آ. یه طوفان بزرگ در انتظارمونه.
ب. درسته، اما کاریش نمیشه کرد باید پشت سرش بذاریم.
beat a dead horse= مکررا توجیح کردن؛ مدام کار بینتیجه انجام دادن.
Trying to get an answer from that company is like beating a dead horse. They just won’t return my calls.
تلاش برای جواب گرفتن از اون شرکت مثل آب تو هاون کوبیدنه. اونا اصلا جوابمو زنگامو نمیدن.
beat someone at (one’s) own game= از کسی پیشی گرفتن که در کاری خوب است.
Sarah thinks she can beat her older coworkers at their own game by making use of the internet to increase sales.
سارا فکر میکنه میتونه با استفاده از اینترنت برای افزایش فروش، از همکارای مسنترش جلو بزنه.
beat the living daylights out of someone= شکست دادن.
The U.S. military forces beat the living daylights out of the Taliban in Afghanistan.
نیروهای ارتش ایلات متحده طالبان را در افغانستان تار و مار کردن.
been there, done that= قبلا تجربه کاری را داشتن. (در استفاده از این عبارت احتیاط کنید. گاهی بی ادبانه به نظر میاد.)
Oh, he’s going to the Mall of America? Big deal. Been there, done that.
اوه، میخواد به مرکزخرید آمریکا بره؟ چیز خاصی نداره. من که رفتم و دیم.
begin to see the light= آغاز درک چیزی.
Americans are beginning to see the light when it comes to global climate change.
در مورد بحث گرم شدن زمین، آمریکاییها تازه دارن میفهمن.
better late than never= دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدنه.
Tom thought it was better to be late than never to meet Carol outside the movie theater. When he gave her some flowers, she forgave him for being so late.
تام فکر کرد بهتره دیر کنه تا اینکه اصلا نتونه کارول رو بیرون ساختمون تئاتر ببینه. وقتی چند شاخه گل بهش داد، دیر اومدنشو بخشید.
better safe than sorry= بهتره هرکاری که تو رو ایمن نگه میداره رو انجام بدی تا اینکه خطر کنی و کاری انجام ندی.
Rhonda always wears her seat belt when she drives figuring it’s better to be safe than sorry.
با آگهی از اینکه بهتره ایمن باشیم تا متاسف، راندا همیشه موقع رانندگی کمربندشو میبنده.
between a rock and a hard place= بین دو چیز دشوار گیر کردن؛ بین دو انتخاب سخت تصمیمگیریر کردن.
Henry was between a rock and a hard place when he had to decide whether to stay with his wife and kids or go serve in the military.
هنری سر دو راهی مونده بود چون که باید تصمیم میگرفت پیش زن بچهاش بمونه یا به ارتش ملحق شه/ سربازی بره.
a big fish in a small pond= کسی که دایره دوستان یا همکاران تجاریش خیلی کوچیکه ، برای همین خودشو خیلی دست بالا میگیره.
Rodney would never move his business from Knoxville to New York City. He likes being a big fish in a small pond.
رادنی هیچوقت کارشو از ناکسوایل به نیویورک منتقل نمیکنه. اون مهای بزرگ تو حوض کوچیک بودنو دوست داره.
(the) bigger they come, the harder they fall= هرچی بالاتر بری، محکمتر زمین میخوری. (معمولا در مورد اشخاص استفاده میشه اما میتوان در مورد اجسام هم از آن استفاده کرد)
Chopping down this tree is going to be a challenge. The bigger they come, the harder they fall.
قطع کردن این درخت قراره چالش بزرگی بشه. هرچی بالاتر برن، سختتز زمین میخورن.
bite off more than (one) can chew= تلاش برای انجام کاری که امکان داره تکمل آن سخت باشه.
Gordon thought he could build the house all by himself, but it looks like he bit off more than he could chew.
جوردن فکر میکرد میتونه تمام خونه رو خودش تنهایی بسازه، اما به نظر میاد لقمه گندهتر از دهنش برداشته.
bite the hand that feeds you= آسیب زدن به فردی که به شما کمک میکنه، مخالفت با کسی که میدونید فرد مهمیه.
We were all surprised to hear Lisa say something so mean to her boss’s face. It’s not wise to bite the hand that feeds you.
همه مون از شنیدن اینکه لیسا حرفای خیلی بدی رو تو صورت رئیسش بهش گفته تعجب کردیم. اینکه دستی که بهت غذا داده رو گاز بگیری کار عاقلانهای نیست.
blind leading the blind= کوری عصاکش کور دگر شد.
It’s hard to believe that they chose him as their new leader. It’s like the blind leading the blind.
باوراینکه اونو به عنوان رئیس جدیدشون انتخاب کردن سخته. انگار که کوری عصاکش کور دیگر شده.
(be) born with a silver spoon in (one’s) mouth= پولدار به دنیا آمدن.
He doesn’t understand the financial difficulties faced by average people. He was born with a silver spoon in his mouth.
اون مشکلات مالی که افراد طبقه متوسط جامعه باهاش دست و پنجه نرم میکنن رو درک نمیکنه.اون با قاشق نقره تو دهنش به دنیا اومده/ پولدار به دنیا اومده.
breathe new life into something= ساخت دوباره چیز جدید.
We’re going to try to breathe new life into this old house by remodeling it.
داریم سعی میکنیم با بازسازی جونی دوباره به این خونه قدیمی بدیم.
bright-eyed and bushy tailed= آماده انجام کاری، به خصوص در اول صبح.
I don’t feel bright-eyed and bushy tailed until I’ve had a couple cups of coffee in the morning.
بدون یه فنجون قهوه تو اول صبح ویندوزم بالا نمیاد.
bring (someone) into the world= بچهدار شدن.
They can think of no greater responsibility than to bring a baby into the world.
اونا نمیتونن به مسئولیتی بزرگتر از بچهدار شدن فکر کنن.
burn (one’s) bridges= خراب کردن پلهای پشت سر.
Victor was warned not to burn his bridges when he left his job to work at another company.
به ویکتور هشدار دادن موقع ول کردن شغلش برای کار تو یه شرکت دیگه، پلهای پشت سرشو خراب نکنه.
burn the candle at both ends= کار یا بازی بیشاز حد؛ عدم خواب کافی به خاطر کار.
Daryl thinks he can burn the candle at both ends, but because he stays up so late he’s having a hard time getting things finished during the day.
داریل فکر میکنه میتونه از کله سحر تا بوق سگ کار کنه، اما چون شبا تا دیر وقت بیدار میمونه در طول روز هم نمیتونه به راحتی کاراشو تموم کنه.
busy as a beaver= زیاد کار کردن.
He’s busy as a beaver.
داره مثل خر کار میکنه!
by the skin of (one’s) teeth= اتمام به موقع چیزی؛ رسیدن به هدف اما به سختی.
He made it on time to his meeting by the skin of his teeth.
به سختی تونست به موقع خودشو به جلسه برسونه.
درس بعدی عبارات
درس بعدی درباره عبارات آمریکایی با حرف C هست.
درس های عبارات مرتبط
هیچ
صفحه اصلی درس های عبارات
اگر مایل به دیدن تمامی دروس های کافه مرتبط با عبارات انگلیسی هستید، می توانید به صفحه عبارات آمریکایی با ترجمه فارسی مراجعه کنید.
منابع برای تسلط بر زبان انگلیسی
برای دسترسی به تمام دروس مربوط به عبارات، جملات، اصطلاحات، ضرب المثل ها، زبان عامیانه و کلمات انگلیسی، می توانید از صفحه یادگیری و تسلط به زبان انگلیسی ما دیدن کنید.