Meaning and usage of wimp word
What is definition, meaning and usage of word wimp

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Wimp به فارسی با مثالهای کاربردی

از کلمه “wimp” برای توصیف فردی که از نظر ذهن، بدن یا روح ضعیف است استفاده کنید.

  1. Walter called Hugo a wimp because he backed down from a fight.
  2. Donna thinks her friend Fiona is a wimp because she’s afraid to talk to boys.
  3. Antonio didn’t want to be called a wimp so he ate the hot chili pepper to show how brave he was.
  1. والتر، هوگو را یک دمدمی مزاج خطاب کرد، زیرا او از دعوا عقب نشینی کرد.
  2. دونا فکر می‌کند که دوستش فیونا یک آدم بی‌رحمانه است، زیرا از صحبت کردن با پسرها می‌ترسد.
  3. آنتونیو نمی خواست که او را یک حشره کش خطاب کنند، بنابراین فلفل تند را خورد تا نشان دهد چقدر شجاع است.

 

این خوب نیست که بگوییم یک فرد دیگر یک wimp است، اما استفاده از این کلمه – به ویژه در میان جوانان – بسیار رایج است:

  1. He’s a wimp.
  2. Don’t be a wimp.
  3. Don’t wimp out on us.
  4. You wimp.
  1. او یک وحشی است.
  2. قاتل نباشید
  3. ما را ناامید نکن
  4. تو غمگین میشی

 

کلمه “wimpy” یک صفت است. از wimpy برای توصیف یک شخص یا یک چیز استفاده کنید:

  1. This food is kind of wimpy. It’s not hot enough.
  2. The movie had a wimpy ending.
  3. Ahmed said he won’t drive a minivan because it’ll make him look wimpy.
  4. The soccer team looked wimpy on the field compared to the other team.
  1. این غذا یه جورایی بی روحه به اندازه کافی گرم نیست
  2. این فیلم پایان تلخی داشت.
  3. احمد گفت که سوار مینی ون نمی‌شود، زیرا این کار باعث می‌شود او بی‌رحم به نظر برسد.
  4. تیم فوتبال در مقایسه با سایر تیم‌ها در زمین ضعیف به نظر می‌رسید.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b