Meaning and usage of wicked word
What is definition, meaning and usage of word wicked

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Wicked به فارسی با مثالهای کاربردی

شخص یا چیزی که wicked هست, پست، شرور، ظالم یا فاسد است.

  1. A wicked king starved all the people of the village.
  2. A wicked witch cast a spell on the young girl.
  3. Hitler’s wicked plans resulted in the deaths of millions.
  4. For his wicked crimes the man was sent to prison for life.
  5. The ill treatment of the children was truly wicked and cruel.
  6. Anyone who takes pleasure in harming another person is wicked.
  7. With a wicked smile, the woman admitted that she killed her cat.
  1. پادشاهی شرور همه مردم روستا را گرسنگی کشاند.
  2. یک جادوگر شرور دختر جوان را طلسم کرد.
  3. نقشه های شیطانی هیتلر منجر به مرگ میلیون ها نفر شد.
  4. این مرد به خاطر جنایات شیطانی خود به حبس ابد فرستاده شد.
  5. بدرفتاری با کودکان واقعاً بد و بی رحمانه بود.
  6. هر کس از آزار رساندن به دیگری لذت ببرد، ظالم است.
  7. زن با لبخندی شیطانی اعتراف کرد که گربه خود را کشته است.

 

گاهی اوقات، کلمه “wicked” به عنوان شکلی از عامیانه به معنای جالب یا شگفت انگیز است:

  1. That motorcycle is wicked. (I like and admire the motorcycle.)
  2. The skate park has a lot of wicked jumps.
  3. He sure plays a wicked guitar.
  4. Oh man, that’s wicked!
  1. اون موتور سیکلت بدیه (من موتور سیکلت را دوست دارم و تحسین می کنم.)
  2. پارک اسکیت پرش های بد زیادی دارد.
  3. او مطمئناً یک گیتار بد می نوازد.
  4. اوه مرد، این بد است!

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.