بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Water به فارسی با مثالهای کاربردی
water “آب” مایعی است که حیات روی زمین را حفظ می کند. هنگامی که هیدروژن و اکسیژن با هم ترکیب می شوند تشکیل می شود. ما نمی توانیم بدون آب زندگی کنیم. می توانید از این کلمه به عنوان اسم، فعل و صفت استفاده کنید.
- Trees and plants need water to survive.
- It’s a good idea to live close to a fresh supply of water, such as a lake or a river.
- Too much water from rain results in a flood.
- Water boils at 212 degrees Fahrenheit and 100 degrees Celsius.
- درختان و گیاهان برای زنده ماندن به آب نیاز دارند.
- ایده خوبی است که در نزدیکی منبع آب تازه، مانند دریاچه یا رودخانه زندگی کنید.
- آب زیاد ناشی از باران منجر به سیل می شود.
- آب در دمای 212 درجه فارنهایت و 100 درجه سانتیگراد می جوشد.
در این مجموعه جملات بعدی، کلمه “water” یک فعل است.
- She’s watering her garden. (She’s providing water to her vegetables and flowers.)
- You need to water your plants.
- They watered their lawn.
- The restaurant is watering down its drinks. (This means they are adding water to drinks in order to save money.)
- My mouth waters whenever I think about eating Indian food. Yumm! (The mouth produces saliva when your brain considers delicious food.)
- My eyes are watering because of all the smoke in here.
- باغچه اش را آبیاری می کند (او به سبزیجات و گل هایش آب می دهد.)
- شما باید گیاهان خود را آبیاری کنید.
- چمن خود را آبیاری کردند.
- رستوران در حال آب دادن به نوشیدنی هایش است. (این بدان معناست که آنها برای صرفه جویی در هزینه به نوشیدنی ها آب اضافه می کنند.)
- هر وقت به خوردن غذای هندی فکر می کنم دهنم آب می زند. یام! (وقتی مغز شما غذای خوشمزه را در نظر می گیرد، دهان بزاق تولید می کند.)
- چشمانم از این همه دود در اینجا اشک می ریزد.
کلمات “water” یا “watery” را می توان به عنوان صفت استفاده کرد.
- Let’s bring some water bottles when we go camping.
- The children are having a water fight. (They’re playing with water.)
- This spaghetti sauce is watery. (It’s not very good because there’s too much water in it.)
- This coffee tastes watery. (The coffee isn’t strong.)
- بیایید هنگام کمپینگ چند بطری آب بیاوریم.
- بچه ها آب دعوا می کنند. (آنها با آب بازی می کنند.)
- این سس اسپاگتی آبکی است. (این خیلی خوب نیست زیرا آب زیادی در آن وجود دارد.)
- طعم این قهوه آبکی است. (قهوه قوی نیست.)
برخی از عبارات رایج وجود دارد که شامل کلمه “water” می شود.
- We need to test the waters before going any further with our plan. (test the water(s) = see how things are going.)
- You’re in deep water now. (deep water = trouble)
- This is all water under the bridge. (This situation is in the past and it’s not worth thinking too much about.)
- ما باید قبل از ادامه طرح خود، آب را آزمایش کنیم. (test the water = ببینید اوضاع چگونه پیش می رود.)
- شما اکنون در آب عمیق هستید. (deep water = دردسر)
- این همه آب زیر پل است. (این وضعیت در گذشته است و ارزش چندانی ندارد.)
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.