Meaning and usage of watch word
What is definition, meaning and usage of word watch

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Watch به فارسی با مثالهای کاربردی

وقتی از کلمه “watch” به عنوان فعل استفاده می شود، به این معنی است که شخص فعالانه به چیزی نگاه می کند و در حین نگاه کردن به آن توجه می کند. کمی با افعال look یا see متفاوت است.

  1. I saw a movie at the movie theater.
  2. I watched a movie on TV.
  3. I looked at the TV.
  1. من یک فیلم در سینما دیدم.
  2. من یک فیلم از تلویزیون تماشا کردم.
  3. به تلویزیون نگاه کردم.

 

به طور کلی، ما از فعل “see” برای فیلم ها استفاده می کنیم و از “watch” برای سرگرمی در تلویزیون یا تلویزیون با صفحه بزرگ استفاده می کنیم.

در اینجا چند نمونه دیگر از نحوه استفاده از کلمه “watch” به عنوان یک فعل آورده شده است:

  1. Who watches your kids while you are away from home? (watch = baby sit)
  2. Investors watch changes that occur in the stock market.
  3. Consumers watch for prices to drop in the form of a sale.
  4. One way to learn how to play baseball is to watch people play it.
  5. The police are watching the man who lives in the house down the street. (watch = follow; monitor)
  6. What do you like to watch on TV?
  7. You have to watch out for other people. (watch out = pay attention to what people are doing)
  8. The Superbowl is the most watched television program of the year. (The word “watched” is an adjective in this sentence.)
  9. The pirates watched as their ship sank. (This sentence is in the past tense.)
  1. چه کسی وقتی از خانه دور هستید بچه های شما را تماشا می کند؟ (watch = نشستن بچه)
  2. سرمایه گذاران شاهد تغییراتی هستند که در بازار سهام رخ می دهد.
  3. مصرف کنندگان مراقب کاهش قیمت ها در قالب فروش هستند.
  4. یکی از راه های یادگیری نحوه بازی بیسبال تماشای بازی مردم است.
  5. پلیس در حال تماشای مردی است که در خانه زندگی می کند. (watch = دنبال کردن؛ نظارت)
  6. دوست داری از تلویزیون چی ببینی؟
  7. شما باید مراقب افراد دیگر باشید. Watch out = به کاری که مردم انجام می دهند توجه کنید)
  8. Superbowl پربیننده ترین برنامه تلویزیونی سال است. (کلمه «watched» یک صفت در این جمله است.)
  9. دزدان دریایی غرق شدن کشتی آنها را تماشا کردند. (این جمله در زمان گذشته است.)

 

کلمه “watch” را می توان به عنوان یک حرف استفاده کرد:

  1. Hey, watch out! (watch out = be careful)
  2. Watch it! (watch it = I’m giving you a warning.)
  3. Watch. (watch = pay attention)
  1. هی مواظب باش (watch out = مراقب باش)
  2. تماشاش کن (watch it = من به شما هشدار می دهم.)
  3. تماشا کنید. (تwatch = توجه کنید)

 

وقتی کلمه “watch” به عنوان اسم استفاده می شود، می تواند به وسیله ای اشاره کند که برای تشخیص زمان استفاده می شود:

  1. He’s wearing a watch.
  2. Maria looked at her watch to see what time it was.
  3. A Rolex is a nice watch.
  4. Do you wear a watch?
  1. او ساعت به سر دارد.
  2. ماریا به ساعتش نگاه کرد تا ببیند ساعت چند است.
  3. رولکس ساعت خوبی است.
  4. ساعت می پوشی؟

 

به عنوان یک اسم، کلمه “watch” نیز زمانی استفاده می شود که تلاش هماهنگ برای توجه به چیزی وجود دارد:

  1. A tornado watch was announced on television a few minutes ago. (tornado watch = conditions are good for a tornado to form)
  2. A neighborhood watch group was formed by neighbors concerned about crime.
  3. People whose names are on a terrorist watch list are prevented from boarding airplanes.
  1. دقایقی پیش یک ساعت گردباد در تلویزیون اعلام شد. (tornado watch = شرایط برای تشکیل گردباد خوب است)
  2. یک گروه نگهبان محله توسط همسایگانی که نگران جرم و جنایت بودند تشکیل شد.
  3. افرادی که اسامی آنها در لیست دیده بانی تروریست ها قرار دارد از سوار شدن به هواپیما جلوگیری می کنند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.