Meaning and usage of warn word
What is definition, meaning and usage of word warn

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Warn به فارسی با مثالهای کاربردی

To warn گفتن خطر یا عواقب نوعی عمل به کسی است. کلمه هشدار یک فعل است:

ساده گذشته فعل ماضی
warn

هشدار دادن

warned

هشدار داد

warned

هشدار داده

  1. The teacher warned the student that he would get a detention if he continued misbehaving. (detention = after school punishment)
  2. The police officer warned the motorist that she could get a ticket for a broken tail light.
  3. Don’t do that! I’m warning you!
  4. We were warned not to enter the building because it was unsafe.
  5. A meteorologist on television warned us of an impending snow storm, but it never came.
  6. The car I drive warns me when I get too close to another car.
  7. A heart monitor warns of problems with a person’s heart.
  1. معلم به دانش آموز هشدار داد که در صورت ادامه بدرفتاری، بازداشت خواهد شد. (detention = بعد از مجازات مدرسه)
  2. افسر پلیس به راننده اخطار داد که می تواند برای چراغ عقب شکسته بلیت بگیرد.
  3. این کار را نکن! من به شما هشدار می دهم!
  4. به ما اخطار داده شد که وارد ساختمان نشویم، زیرا ساختمان ناامن است.
  5. یک هواشناس در تلویزیون به ما در مورد طوفان برفی قریب الوقوع هشدار داد، اما هرگز نیامد.
  6. ماشینی که من رانندگی میکنم وقتی خیلی به ماشین دیگری نزدیک می شوم به من هشدار می دهد.
  7. مانیتور قلب در مورد مشکلات قلبی یک فرد هشدار می دهد.

 

کلمه هشدار یک اسم است:

  1. The police officer let the motorist off with a warning. (to let someone off = to allow to go without a consequence)
  2. Martha gave her son a warning when he came home late.
  3. The teacher gave the student a warning.
  4. This is your final warning.
  5. The national weather service issued a warning for severe thunderstorms and tornadoes in our area.
  6. Warning lights and a guard rail indicate when a train is crossing the road.
  7. A warning light on the dashboard of your car can tell you if you are low on gas or oil.
  1. افسر پلیس با اخطار راننده را رها کرد. (to let someone off = اجازه رفتن بدون عواقب)
  2. مارتا وقتی پسرش دیر به خانه آمد به او هشدار داد.
  3. معلم به دانش آموز تذکر داد.
  4. این آخرین هشدار شماست.
  5. سازمان هواشناسی کشور نسبت به رعد و برق و گردباد شدید در منطقه ما هشدار داد.
  6. چراغ های اخطار و ریل محافظ نشان می دهد که قطار در حال عبور از جاده است.
  7. چراغ اخطار روی داشبورد ماشین شما می تواند به شما بگوید که بنزین یا روغن شما کم است.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.