Meaning and usage of wander word
What is definition, meaning and usage of word wander

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Wander به فارسی با مثالهای کاربردی

To wander راه رفتن یا انجام کاری بدون هیچ جهت یا هدفی است.

ساده گذشته فعل ماضی
wander

سرگردان شدن

wandered

سرگردان شد

wandered

سرگردان شده

  1. The high school kids had nothing to do, so they just wandered around the shopping mall all day.
  2. Todd wandered into the forest and got lost.
  3. A three-year-old boy was found wandering around in the street by himself. (The word “wandering” is a gerund in this sentence.)
  4. The people in the car wandered into a construction zone. They were told to leave.
  5. The police found a strange man wandering around in our neighborhood, so they asked him some questions.
  6. Don’t let your kids wander away. Keep your eyes on them.
  1. بچه های دبیرستانی کاری برای انجام دادن نداشتند، بنابراین تمام روز را در مرکز خرید پرسه می زدند.
  2. تاد در جنگل سرگردان شد و گم شد.
  3. پسر سه ساله ای پیدا شد که خودش در خیابان سرگردان بود. (کلمه “wandering” در این جمله یک جیروند است.)
  4. افراد داخل ماشین به داخل یک منطقه ساخت و ساز سرگردان شدند. به آنها گفته شد که بروند.
  5. پلیس مرد عجیبی را پیدا کرد که در محله ما سرگردان بود، بنابراین از او سوالاتی پرسیدند.
  6. اجازه ندهید بچه هایتان دور شوند. چشم خود را به آنها نگاه کنید.

 

به شخصی که سرگردان است، wanderer “سرگردان” می گویند.

 

توجه: بین “wander” و “wonder” تفاوت وجود دارد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b