Meaning and usage of wag word
What is definition, meaning and usage of word wag

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Wag به فارسی با مثالهای کاربردی

To wag این است که قسمتی از بدن را به سمت دیگر حرکت دهید. سگ ها وقتی خوشحال هستند این کار را انجام می دهند. انسان ها وقتی ناراضی هستند این کار را می کنند.

رایج ترین استفاده از این کلمه هنگام توصیف حرکت دم سگ است:

  1. My dog wagged her tail when she saw me arrive.
  2. Dogs wag their tails when they are happy or excited.
  3. Look, he’s wagging his tail.
  4. Cows and horses use their tails to swat flies, but they don’t wag their tails when they see their owners.
  5. A cat never wags its tail.
  1. سگم با دیدن آمدن من دمش را تکان داد.
  2. سگ ها زمانی که خوشحال یا هیجان زده هستند دم خود را تکان می دهند.
  3. ببین، او دمش را تکان می دهد.
  4. گاوها و اسب‌ها از دم خود برای ضربه زدن به مگس‌ها استفاده می‌کنند، اما وقتی صاحب خود را می‌بینند، دم خود را تکان نمی‌دهند.
  5. یک گربه هرگز دم خود را تکان نمی دهد.

 

شما همچنین می توانید از کلمه “wag” استفاده کنید زمانی که فردی انگشت خود را به سمت دیگری تکان می دهد تا از رفتار بد ابراز نارضایتی کند.

  1. The teacher wagged her finger at the student who was half an hour late to school.
  2. Sheila wagged her finger at her four-year-old for making too much noise in the store.
  3. A driver wagged his finger at another driver for cutting him off in traffic.
  4. Don’t wag your finger at me! I did nothing wrong.
  1. معلم انگشتش را برای دانش آموزی که نیم ساعت تاخیر داشت به مدرسه تکان داد.
  2. شیلا به خاطر سر و صدای زیاد در فروشگاه انگشتش را به سمت کودک چهار ساله‌اش تکان داد.
  3. راننده ای انگشتش را به سمت راننده دیگری تکان داد که او را در ترافیک قطع کرده است.
  4. انگشتت را برای من تکان نده! هیچ غلطی نکردم

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.