معنی کلمه Vague به فارسی با چند مثال

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

ترجمه کلمه Vague به فارسی با مثالهای کاربردی

اگر چیزی vague “مبهم” است، به وضوح توضیح داده نشده است. این کلمه زمانی به کار می رود که کسی مطمئن نیست که شخص دیگری چه معنایی دارد، چه می گوید یا چه می کند.

1. The teacher said the student’s answer was vague.
2. You’re being too vague. What exactly do you mean?
3. She gave kind of a vague answer when I asked her to tell me where she was going.
4. The police have a vague idea of who committed the crime.
5. He bears a vague resemblance to his grandfather. (He looks a little like his grandfather.)

1. معلم گفت پاسخ دانش آموز مبهم است.
2. شما خیلی مبهم هستید منظورت دقیقا چیه؟
3. وقتی از او خواستم به من بگوید کجا می‌رود، جواب مبهمی داد.
4. پلیس تصور مبهمی از اینکه چه کسی مرتکب جرم شده است.
5. او شباهت مبهمی به پدربزرگش دارد. (او کمی شبیه پدربزرگش است.)

کلمه vaguely “به طور مبهم” یک قید است:

1. He vaguely resembles his grandfather.
2. Maria was vaguely aware of her surroundings when she woke up out of a coma.
3. You look vaguely familiar. (This is a common expression. It means that I’ve seen you somewhere or I have met you some time before.)

1. شباهت مبهمی به پدربزرگش دارد.
2. ماریا وقتی از کما بیدار شد به طور مبهم از محیط اطراف خود آگاه بود.
3. به طرز مبهمی آشنا به نظر میرسی (این یک عبارت رایج است. به این معنی است که من شما را در جایی دیده ام یا مدتی قبل شما را ملاقات کرده ام.)

کلمه vagueness “ابهام” یک اسم است:

1. The professor is well known for his vagueness.
2. The vagueness of the test results required the scientists to redo their work.

1. پروفسور به دلیل ابهامش معروف است.
2. مبهم بودن نتایج آزمایش، دانشمندان را ملزم به انجام مجدد کار خود کرد.

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.