Meaning and usage of tune word
What is definition, meaning and usage of word tune

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Tune به فارسی با مثالهای کاربردی

“tune” چیزی به معنای تنظیم آن یا کار روی آن است تا بهتر از قبل شود.

ساده گذشته فعل ماضی
tune

کوک کردن

tuned

تنظیم شد

tuned

تنظیم شده است

  1. Theresa had her car tuned by a mechanic. He changed the spark plugs, checked the timing, and changed the oil and the filters.
  2. Bob’s car hasn’t been tuned in a while. It needs to be tuned. (The word “tune” is passive in these sentences.)
  3. Pedro knows how to tune his guitar by ear.
  4. I can tune my guitar, but I need a tuner in order to get it right.
  5. The school hired someone to tune the piano in the basement. It’s out of tune.
  1. ترزا ماشینش را توسط مکانیک تنظیم کرد. شمع ها را عوض کرد، زمان بندی را چک کرد و روغن و فیلترها را عوض کرد.
  2. ماشین باب مدتی است که تیونینگ نشده است. نیاز به تنظیم دارد. (کلمه “tune” در این جملات مفعول است.)
  3. پدرو می داند که چگونه گیتار خود را با گوش کوک کند.
  4. من می توانم گیتارم را کوک کنم، اما برای درست کردن آن به یک تیونر نیاز دارم.
  5. مدرسه شخصی را برای کوک کردن پیانو در زیرزمین استخدام کرد. از لحن خارج شده است.

 

“Tune in” به معنای توجه دقیق به چیزی است. “Tune out” یعنی تلاش برای گوش نکردن:

  1. The people in the audience really tuned in to the speaker’s message.
  2. Make sure you tune in tomorrow to learn the latest news. (The phrase “tune in” is often used for television.)
  3. It was hard to tune out all the noise that was coming from the other room.
  1. مردم حاضر واقعاً با پیام سخنران هماهنگ شدند.
  2. برای اطلاع از آخرین اخبار، حتماً فردا را هماهنگ کنید. (از عبارت “tune in” اغلب برای تلویزیون استفاده می شود.)
  3. سخت بود تمام صدایی که از اتاق دیگر می آمد را تنظیم کنم.

 

کلمه “tune” نیز مترادف با کلمه “song” است.

  1. I heard a good tune on the radio the other day.
  2. This is a great tune.
  3. They were playing bad tunes at the party, so we left.
  4. It’s too quiet in here. Turn on some tunes.
  1. روز گذشته آهنگ خوبی از رادیو شنیدم.
  2. این یک آهنگ عالی است.
  3. آنها در مهمانی آهنگ های بد می نواختند، بنابراین ما رفتیم.
  4. اینجا خیلی خلوته چند آهنگ را روشن کنید

 

اگر شخصی با چیزی “in tune” باشد، به این معنی است که او آن را درک می کند.

  1. The owner of the company is not in tune with the employees who work for him. (He doesn’t understand them.)
  2. Jessica says she feels in tune with her body. (She understand what her body needs.)
  3. Young people these days are more in tune with politics and world events than the young people of years past.
  1. صاحب شرکت با کارمندانی که برای او کار می کنند هماهنگ نیست. (او آنها را درک نمی کند.)
  2. جسیکا می گوید که احساس می کند با بدنش هماهنگ است. (او درک می کند که بدنش به چه چیزی نیاز دارد.)
  3. جوانان این روزها بیشتر از جوانان سال های گذشته با سیاست و رویدادهای جهان هماهنگ هستند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.