Meaning and usage of trip word
What is definition, meaning and usage of word trip

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Trip به فارسی با مثالهای کاربردی

ساده گذشته فعل ماضی
trip

سفر کردن

tripped

سفر کرد

tripped

سفر کرده

اگر از روی چیزی بیفتد، شما trip:

  1. Joe tripped over something and fell down.
  2. Be careful walking on these rocks–you might trip.
  3. Maria tripped on some loose carpeting.
  4.  He tripped and spilled his coffee.
  1. جو روی چیزی لغزید و افتاد.
  2. مراقب راه رفتن روی این صخره ها باشید – ممکن است زمین بخورید.
  3. ماریا روی چند فرش گشاد پاشید.
  4.  زمین خورد و قهوه اش را ریخت.

 

کسی یا چیزی می تواند باعث زمین خوردن شما شود. در این مورد، سقوط تصادفی نیست – عمدی است:

  1. Dave tripped his friend and made him fall over.
  2. She tripped her opponent during the soccer match.
  3. Why did you trip me?
  1. دیو دوستش را زمین زد و او را به زمین انداخت.
  2. او در جریان مسابقه فوتبال حریف خود را زمین زد.
  3. چرا به من سفر کردی؟

 

اگر از کلمه “trip” به عنوان اسم استفاده کنید، به معنای چیزی کاملاً متفاوت از شکل فعل است. یک سفر می تواند یک تعطیلات، یک سفر، یا یک رانندگی طولانی یا کوتاه باشد:

  1. They’re taking a trip to Venezuela this summer.
  2. I have to make a trip to the grocery store.
  3. Rosa enjoyed her trip on the train.
  4. Did you have a nice trip?
  1. آنها تابستان امسال به ونزوئلا سفر می کنند.
  2. من باید به خواربارفروشی سفر کنم.
  3. رزا از سفرش در قطار لذت برد.
  4. سفر خوبی داشتی؟

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.