Meaning and usage of top word
What is definition, meaning and usage of word top

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Top به فارسی با مثالهای کاربردی

از کلمه “top” برای بالاترین نقطه یا ناحیه چیزی استفاده کنید.

  1. There’s a lot of snow on top of the mountain.
  2. He’s sitting on top of the balloon.
  3. The tops of these buildings are very colorful and ornate.
  4. He’s wearing a hat on top of his head. It’s called a top hat.
  5. She’s wearing a tank top. (top = shirt)
  1. در بالای کوه برف زیادی می بارد.
  2. او بالای بادکنک نشسته است.
  3. بالای این ساختمان ها بسیار رنگارنگ و آراسته است.
  4. بالای سرش کلاه گذاشته است. به آن کلاه بالایی می گویند.
  5. او تاپ پوشیده است. (بالا = پیراهن)

 

راه های زیادی برای استفاده از کلمه “top” وجود دارد.

  1. He feels like he’s on top of the world. (He’s very happy about something.)
  2. This project is on the top of our list of things to do this week. (It’s very important)
  3. She’s afraid she won’t be able to top her last performance. (When used as a verb, the word “top” sometimes means to beat or to do better.)
  4. What kind of toppings do you want on your pizza? (The word “topping” is a noun. “Toppings” for a pizza are meat or vegetables.)
  5. The waitress topped off his glass with more wine. (She added more wine so that he had a full glass. The past tense of “top” is “topped.”)
  6. The news was read at the top of the hour. (“The top of the hour” is when the minute hand on a clock reaches the 12. For example, 3:00 is the top of the hour. When the minute hand next reaches the top of the hour, it will be 4:00.)
  1. او احساس می کند که در بالای جهان است. (او از چیزی بسیار خوشحال است.)
  2. این پروژه در صدر لیست کارهایی است که باید در این هفته انجام دهیم. (خیلی مهمه)
  3. او می ترسد که نتواند آخرین اجرای خود را بالاتر ببرد. (زمانی که به عنوان فعل استفاده می شود، کلمه “top” گاهی اوقات به معنای است ضرب و شتم کردن یا برای انجام بهتر.)
  4. چه نوع مواد روی پیتزا خود را می خواهید؟ (کلمه “topping” یک اسم است. “Toppings” برای پیتزا گوشت یا سبزیجات است.)
  5. پیشخدمت لیوانش را با شراب بیشتری پر کرد. (او شراب بیشتری اضافه کرد تا لیوان پر شود. زمان گذشته “top”, “topped” است.)
  6. خبر در راس ساعت خوانده شد. (“the top of the hour” زمانی است که عقربه دقیقه روی ساعت به عدد 12 می رسد. برای مثال، ساعت 3:00 اوج ساعت است. وقتی عقربه دقیقه بعدی به بالای ساعت رسید، ساعت 4:00 خواهد بود.)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b