Meaning and usage of timing word
What is definition, meaning and usage of word timing

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Timing به فارسی با مثالهای کاربردی

timing “زمان بندی” چیزی است که معمولا خوب یا بد است. اگر خوب است، به این معنی است که شما کاری را در زمان مناسب انجام دادید و سود بردید. اگر بد است، به این معنی است که شما کاری را در زمان بدی انجام داده اید و این باعث ایجاد مشکل شده است. کلمه “timing” یک اسم است. معنی با فعل “time” متفاوت است.

  1. If you have good timing, you’re lucky.
  2. If you have bad timing, you’re unlucky.
  3. Laura’s timing was very good. She got to the store just as they were opening the door.
  4. Christopher’s timing was bad. As he left his house for work, it started to rain really hard.
  5. The timing for the wedding was just right. They planned it for the summer when people were on vacation and could attend.
  6. The timing for the party couldn’t have been worse. It happened during a holiday weekend when most people were away.
  7. People whose timing was good bought houses when they were inexpensive.
  8. People whose timing was bad bought houses when the housing market was frothy and houses were overpriced.
  1. اگر زمان خوبی دارید، خوش شانس هستید.
  2. اگر زمان بدی دارید، بدشانس هستید.
  3. زمان لورا خیلی خوب بود. درست زمانی که داشتند در را باز می کردند به فروشگاه رسید.
  4. زمان کریستوفر بد بود. وقتی او خانه اش را برای کار ترک کرد، باران واقعا شدیدی شروع به باریدن کرد.
  5. زمان عروسی درست بود. آنها آن را برای تابستان زمانی که مردم در تعطیلات بودند و می توانستند شرکت کنند برنامه ریزی کردند.
  6. زمان برگزاری جشن نمی توانست بدتر از این باشد. این اتفاق در تعطیلات آخر هفته رخ داد، زمانی که بیشتر مردم دور بودند.
  7. افرادی که زمان بندی آنها خوب بود، خانه هایی را که ارزان بودند خریدند.
  8. مردمی که زمان بندی آنها بد بود، زمانی که بازار مسکن کف آلود بود و خانه ها گران شده بود، خانه خریدند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.