بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Tickle به فارسی با مثالهای کاربردی
To tickle someoneبه آن قسمت از بدن کسی دست بزند که باعث خنده یا نوعی تحریک بدنی گزگز می شود.
این جملات شامل نوعی از کلمه tickle “قلقلک دادن” است.
- That tickles.
- That’s tickling me.
- The children are tickling each other.
- They’re tickling each other’s feet.
- Some people like to be tickled; others don’t.
- Stop tickling.
- Please, stop tickling me.
- Walter doesn’t like to be tickled.
- There’s something tickling me on my feet.
- The grandmother gave her grandson a little tickle underneath the chin. (In this sentence, the word “tickle” is a noun.)
- که قلقلک می دهد.
- این منو قلقلک میده
- بچه ها همدیگر را قلقلک می دهند.
- دارند پای همدیگر را قلقلک می دهند.
- برخی افراد دوست دارند قلقلک داده شوند. دیگران ندارند
- غلغلک دادن را متوقف کنید.
- لطفا از قلقلک دادن من دست بردارید
- والتر دوست ندارد او را قلقلک دهند.
- چیزی روی پاهایم قلقلکم می دهد.
- مادربزرگ زیر چانه نوه اش را قلقلک داد. (در این جمله کلمه «tickle» یک اسم است.)
کلمه “ticklish” یک صفت است:
- She’s very ticklish. (She laughs easily upon being touched in certain places.)
- He’s ticklish around his stomach.
- The doctor’s hands made the young patient feel ticklish.
- Some people are very ticklish; others aren’t.
- او خیلی قلقلک است (او به راحتی می خندد که در مکان های خاصی لمس می شود.)
- دور شکمش قلقلک داره
- دستان دکتر باعث شد بیمار جوان احساس قلقلک کند.
- برخی افراد بسیار قلقلک هستند. دیگران نیستند
عباراتی وجود دارد که شامل کلمه “tickle” می شود.
- This will tickle your fancy. (This will amuse you.)
- Roger told some rib ticklers at the party. (He told some jokes.)
- Ursula sat down at the piano to tickle the ivories. (tickle the ivories = play the piano)
- That tickles me. (The amuses me, but I’m not laughing.)
- I am tickled to death. (I am very amused, or I am very happy.)
- این هوس شما را قلقلک می دهد. (این شما را سرگرم می کند.)
- راجر در مهمانی به چند قلقلک دنده گفت. (چند لطیفه گفت.)
- اورسولا پشت پیانو نشست تا عاج ها را قلقلک دهد. (tickle the ivories = نواختن پیانو)
- این مرا قلقلک می دهد. (من را سرگرم می کند، اما من نمی خندم.)
- من تا حد مرگ قلقلک داده ام (خیلی سرگرمم یا خیلی خوشحالم.)
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.