Meaning and usage of taste word
What is definition, meaning and usage of word taste

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Taste به فارسی با مثالهای کاربردی

وقتی چیزی به دهانت می رود، تو طعم آن را چشیدن چیزی شبیه به خوردن نیست. وقتی چیزی را می چشید، تصمیم می گیرید که خوب باشد یا نه. زبان پر از اعصاب ریز است که اطلاعات مربوط به غذا را به مغز میفرستد. هنگام taste “چشیدن” چیزی، بینی و سایر قسمت های دهان نیز درگیر می شوند.

  1. This apple tastes sweet.
  2. Those oranges taste old.
  3. The bread we ate tasted very fresh.
  4. The mangoes in the store didn’t taste very good.
  1. طعم این سیب شیرین است.
  2. آن پرتقال ها طعم قدیمی دارند.
  3. نانی که خوردیم طعم بسیار تازه ای داشت.
  4. انبه های فروشگاه طعم چندان خوبی نداشتند.

(توجه: کلمه “taste” یک فعل ثابت است. هنگام صحبت در مورد طعم، آن را به صورت پیوسته استفاده نکنید:

The apple is tasting sweet

 

کلمه “taste” نیز به عنوان اسم به کار می رود:

  1. Thai food has an interesting and fresh taste.
  2. Do you like the taste of this?
  3. Kids usually don’t like the taste of broccoli.
  4. The fish left a strange taste in my mouth.
  5. I’ve never eaten that before. Can I have a taste?
  6. We had a taste for pizza, so we called for the delivery of three large pizzas with sausage and pepperoni. (To “have a taste” for something means that you crave it, you really want it.)
  1. غذاهای تایلندی طعم جالب و تازه ای دارند.
  2. آیا طعم این را دوست دارید؟
  3. بچه ها معمولا طعم کلم بروکلی را دوست ندارند.
  4. ماهی طعم عجیبی در دهانم گذاشت.
  5. من قبلاً آن را نخوردم میتونم یه ذوق کنم؟
  6. ما ذوق پیتزا داشتیم، به همین دلیل خواستیم که سه پیتزای بزرگ با سوسیس و فلفلی را تحویل دهیم. («have a test» برای چیزی به این معنی است که شما آن را میل می کنید، واقعاً آن را می خواهید.)

 

شما همچنین می توانید از “taste” به عنوان یک اسم برای توصیف توانایی یک فرد برای انتخاب خوب استفاده کنید:

  1. She has very good taste in furniture.
  2. People who have good taste in clothing shop at that store.
  3. The joke he told was in very bad taste. He shouldn’t have said that.
  1. او سلیقه بسیار خوبی در مبلمان دارد.
  2. افرادی که سلیقه خوبی در پوشاک دارند در آن فروشگاه خرید می کنند.
  3. جوکی که گفت خیلی بد سلیقه بود. او نباید این را میگفت.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.