Meaning and usage of switch word
What is definition, meaning and usage of word switch

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Switch به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه switch به معنای تغییر یک شی یا یک موقعیت است. تغییر معمولا بین دو چیز یا دو نفر اتفاق می افتد:

  1. Jeremy switched hours with a coworker. He took her hours, and she took his.
  2. Maria switched cars with her husband. She took his car, and he took hers.
  3. Can we switch places? (I’m asking to take your position or place, and you take mine.)
  4. Switch places with me.
  5. Let’s switch. (Let’s exchange something.)
  6. We needed to switch classrooms because there was flooding in the one we normally use.
  7. Switch on the light. (Turn the light on from the “off” position.)
  1. جرمی ساعات کاری را با همکارش تغییر داد. او ساعت‌های او را گرفت و او ساعت‌هایش را گرفت.
  2. ماریا با شوهرش ماشین عوض کرد. ماشین او را گرفت و او ماشین او را گرفت.
  3. آیا می توانیم جای خود را عوض کنیم؟ (من از شما می خواهم که موقعیت یا مکان شما را بگیرم و شما موقعیت من را بگیرید.)
  4. جای خود را با من عوض کنید
  5. سوئیچ کنیم (بیایید چیزی رد و بدل کنیم.)
  6. ما نیاز داشتیم کلاس‌های درس را عوض کنیم، زیرا در کلاسی که معمولاً از آن استفاده می‌کنیم، سیل آمده بود.
  7. چراغ را روشن کنید. (چراغ را از حالت خاموش روشن کنید.)

 

کلمه switch “سوئیچ” نیز یک اسم است. سوئیچ ها برای روشن و خاموش کردن وسایل استفاده می شوند. این چیزی است که یک سوئیچ به نظر می رسد:

  1. Hit the switch.
  2. Can you hit the switch, please?
  3. Where’s the switch for the lamp?
  4. Do you know how to fix a light switch?
  5. Is there a switch on your computer or a power button?
  6. The switch is in the “on” position.
  1. سوئیچ را بزنید.
  2. میشه سوئیچ رو بزن لطفا؟
  3. سوئیچ لامپ کجاست؟
  4. آیا می دانید چگونه کلید چراغ را تعمیر کنید؟
  5. آیا روی کامپیوتر شما سوئیچ یا دکمه پاور وجود دارد؟
  6. سوئیچ در موقعیت “روشن” است.

 

یک switch همچنین می تواند یک تغییر باشد:

  1. We needed to make a switch.
  2. That was an interesting switch.
  3. They made the old switcheroo at work and changed cubicles. (To “make the old switcheroo” is a playful expression that you’ll hear occasionally in spoken English.)
  1. ما باید یک سوئیچ ایجاد می کردیم.
  2. سوئیچ جالبی بود
  3. آنها کلید قدیمی را در محل کار ساختند و اتاقک ها را عوض کردند. («ساخت سوئیچرو قدیمی» یک عبارت بازیگوشی است که گهگاه در زبان انگلیسی گفتاری می شنوید.)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b