Meaning and usage of swap word
What is definition, meaning and usage of word swap

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Swap به فارسی با مثالهای کاربردی

To swap something برای مبادله چیزی است. مردم توافق می کنند چیزهایی را که به عقیده آنها از نظر ارزش برابر است با یکدیگر مبادله کنند یا نوعی سود را برای افراد درگیر فراهم کنند. گاهی اوقات مبادله برابر نیست، اما وقتی توافقی وجود دارد، به این معنی است که هر فردی از چیزی صرف نظر می کند تا در ازای آن چیزی بگیرد.

  1. Tony and Lakeisha swapped apartments. He moved out of his apartment and into hers. She moved out of her apartment and into his. They swapped apartments because they each needed a new location that was closer to work.
  2. Some of the people attending the meeting swapped email addresses. They did this because they believed it would be beneficial to contact each other in the future.
  3. Gary and Samantha are married. They swap cars regularly to save on gas. When Gary has to drive long distance, he swaps his gas-guzzling truck for his wife’s gas-sipping hybrid.
  4. Children who bring their lunches to school might swap food they don’t really like for food that they do like from other children. Jeffrey swaps his peanut butter and jelly sandwich for Nguyen’s banh mi sandwich.
  5. Business leaders often swap ideas to improve the companies they manage.
  6. You can go to a swap meet to trade things that you no longer want for things that you do want.
  7. The keyboard for my computer stopped working so I swapped it with another computer that had a good keyboard.
  1. تونی و لیکیشا آپارتمان‌هایشان را عوض کردند. او از آپارتمان خود خارج شد و به آپارتمان او رفت. او از آپارتمانش بیرون رفت و به خانه اش رفت. آنها آپارتمان ها را عوض کردند زیرا هر کدام به مکان جدیدی نیاز داشتند که به محل کار نزدیک تر بود.
  2. برخی از افراد حاضر در جلسه آدرس های ایمیل را با هم عوض کردند. آنها این کار را انجام دادند زیرا معتقد بودند در آینده تماس با یکدیگر مفید خواهد بود.
  3. گری و سامانتا ازدواج کرده اند. برای صرفه جویی در مصرف بنزین به طور مرتب خودروها را تعویض می کنند. وقتی گری مجبور است مسافت طولانی را طی کند، کامیون پر بنزین خود را با هیبریدی گازسوز همسرش تعویض می کند.
  4. کودکانی که ناهار خود را به مدرسه می آورند، ممکن است غذایی را که واقعاً دوست ندارند، با غذایی که دوست دارند با سایر کودکان عوض کنند. جفری کره بادام زمینی و ساندویچ ژله ای خود را با ساندویچ بان می نگوین عوض می کند.
  5. رهبران کسب و کار اغلب ایده های خود را برای بهبود شرکت هایی که مدیریت می کنند، عوض می کنند.
  6. می توانید به یک جلسه مبادله بروید تا چیزهایی را که دیگر نمی خواهید با چیزهایی که می خواهید عوض کنید.
  7. صفحه‌کلید کامپیوتر من از کار افتاد، بنابراین آن را با کامپیوتر دیگری که صفحه‌کلید خوبی داشت عوض کردم.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.