Meaning and usage of suit word
What is definition, meaning and usage of word suit

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Suit به فارسی با مثالهای کاربردی

suit “کت و شلوار” نوعی لباس است. این معمولاً یک کت و یک شلوار هماهنگ است که در یک محیط کاری یا برای موقعیت‌های رسمی پوشیده می‌شود:

  1. Bill wears a suit when he goes to work.
  2. Rick had to put on a suit for his sister’s wedding.
  3. Regina wears a suit in the office. Her skirt matches her coat.
  4. Put on your bathing suit if you want to go swimming. (The thing a person wears when swimming is also called a “suit.”)
  1. بیل وقتی سر کار می رود کت و شلوار می پوشد.
  2. ریک مجبور شد برای عروسی خواهرش کت و شلوار بپوشد.
  3. رجینا در دفتر کت و شلوار می پوشد. دامن او با کتش هماهنگ است.
  4. اگر می خواهید شنا کنید مایو خود را بپوشید. (چیزی که فرد هنگام شنا می پوشد، “کت و شلوار” نیز نامیده می شود.)

 

به عنوان یک فعل، کلمه “suit” به معنای تناسب یا اندازه مناسب است:

ساده گذشته فعل ماضی
suit

مناسب بودن

suited

مناسب بود

suited

مناسب بوده

  1. Her hairstyle suits her well. (It looks good on her.)
  2. The job you have really suits you well. (This is a good job for you. It fits your personality and your character.)
  3. The car that David drives suits his personality. (He drives a Mercedes, he’s rich, and he’s confident.)
  4. This house once suited our needs, but now we need something bigger.
  5. Regina wasn’t suited to be a salesperson, so the company let her go.
  6. A small laptop computer will suit your needs when you travel.
  1. مدل موهایش به خوبی به او می آید. (به نظر او خوب است.)
  2. شغلی که دارید واقعاً به شما می آید. (این کار برای شما خوب است. با شخصیت و شخصیت شما مطابقت دارد.)
  3. ماشینی که دیوید سوار می شود با شخصیت او مطابقت دارد. (او مرسدس بنز رانندگی می کند، ثروتمند است و اعتماد به نفس دارد.)
  4. این خانه زمانی نیازهای ما را برآورده می کرد، اما اکنون به چیزی بزرگتر نیاز داریم.
  5. رجینا برای یک فروشنده مناسب نبود، بنابراین شرکت او را رها کرد.
  6. یک کامپیوتر لپ تاپ کوچک در هنگام سفر با نیازهای شما مطابقت دارد.

 

اگر “able” را به کلمه “suit” اضافه کنید، صفت suitable “مناسب” را دریافت می کنید.

  1. R-rated movies are not suitable entertainment for children.
  2. David needs to find a car that is suitable for a large family.
  3. They decided that the contract wasn’t suitable, so they renegotiated an agreement.
  4. A refugee camp is not a suitable place to live for an extended period of time.
  1. فیلم های دارای رتبه R برای کودکان سرگرمی مناسبی نیستند.
  2. دیوید باید ماشینی پیدا کند که برای یک خانواده پرجمعیت مناسب باشد.
  3. آنها به این نتیجه رسیدند که این قرارداد مناسب نیست، بنابراین دوباره برای یک توافق مذاکره کردند.
  4. کمپ پناهندگان مکان مناسبی برای زندگی طولانی مدت نیست.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b