Meaning and usage of stuff word
What is definition, meaning and usage of word stuff

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Stuff به فارسی با مثالهای کاربردی

چند راه مختلف برای استفاده از کلمه “stuff” وجود دارد. اگر اسم باشد یعنی چیزها یا فعالیت ها و تقریباً برای هر چیزی می توان از آن استفاده کرد. اگر فعل یا صفت باشد به معنای به پر کردن یا قرار دادن چیزها به چیزی

در مثال‌های زیر، کلمه “stuff” یک اسم بدون شمارش است:

 

چیزها:

  1. Is this your stuff?
  2. Whose stuff is this?
  3. I have a lot of stuff in my house.
  4. How much stuff do you have in your car?
  5. Do you have a lot of stuff in your pocket?
  6. This stuff is bad for you. You shouldn’t drink it.
  1. آیا این چیزهای شماست؟
  2. این چیزهای کیست؟
  3. من در خانه ام چیزهای زیادی دارم.
  4. چقدر وسایل داخل ماشین داری؟
  5. آیا شما چیزهای زیادی در جیب خود دارید؟
  6. این چیزها برای شما بد است. شما نباید آن را بنوشید.

 

فعالیت ها:

  1. We had a lot of stuff that we needed to do after school.
  2. Sheila likes to do stuff with her friends.
  3. What kind of stuff does she like to do?
  4. The stuff that they’re doing in class is very interesting.
  1. ما کارهای زیادی داشتیم که باید بعد از مدرسه انجام می دادیم.
  2. شیلا دوست دارد با دوستانش کارهایی انجام دهد.
  3. او دوست دارد چه کارهایی انجام دهد؟
  4. کارهایی که آنها در کلاس انجام می دهند بسیار جالب است.

 

در مجموعه مثال های بعدی، کلمه “stuff” یک فعل است و به معنی است پر کردن:

ساده گذشته فعل ماضی
stuff

پر کردن

stuffed

پر شد

stuffed

پر شده

  1. The children stuffed their mouths with candy.
  2. We stuffed our suitcases with our things and left the hotel.
  3. Many people stuff a turkey with stuffing (bread cubes, celery, spices, nuts) before it goes into the oven.
  4. Those who stuff themselves with junk food get no nutritional value from the food.
  1. بچه ها دهانشان را با آب نبات پر کردند.
  2. چمدان هایمان را با وسایلمان پر کردیم و از هتل خارج شدیم.
  3. بسیاری از مردم بوقلمون را قبل از اینکه داخل فر برود با چاشنی (حبه های نان، کرفس، ادویه جات، آجیل) پر می کنند.
  4. کسانی که خود را با غذاهای ناسالم پر می کنند هیچ ارزش غذایی از این غذا دریافت نمی کنند.

 

کلمه “stuff” را می توان به عنوان صفت نیز استفاده کرد:

  1. I feel stuffed. (I ate too much.)
  2. There’s a stuffed turkey in the oven.
  3. Children love to play with stuffed animals.
  1. احساس می کنم پر شده ام (من زیاد خوردم.)
  2. یک بوقلمون شکم پر در فر وجود دارد.
  3. بچه ها عاشق بازی با حیوانات عروسکی هستند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.