Meaning and usage of stand word
What is definition, meaning and usage of word stand

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Stand به فارسی با مثالهای کاربردی

رایج ترین معنای کلمه “stand” این است که روی دو پا قرار بگیرید:

ساده گذشته فعل ماضی
stand

ایستادن

stood

ایستاد

stood

ایستاده

  1. The kids are standing on the corner.
  2. Lisa has to stand all day when she is at work.
  3. Yesterday I stood in line for twenty minutes at the post office.
  1. بچه ها گوشه ای ایستاده اند.
  2. لیزا باید تمام روز را که سر کار است بایستد.
  3. دیروز بیست دقیقه در اداره پست در صف ایستادم.

 

معانی مهم دیگری برای این کلمه وجود دارد که باید بدانید. ما اغلب از “stand” به عنوان فعل به معنای “تحمل کند یا اجازه می دهد” استفاده می کنیم:

  1. How much more of this can you stand?
  2. She can’t stand people who are rude. (She doesn’t like them.)
  3. Lewis couldn’t stand his boss, so he quit his job.
  4. I won’t stand for this. (I won’t allow this to happen.)
  1. چقدر بیشتر از این را می توانید تحمل کنید؟
  2. او نمی تواند افراد بی ادب را تحمل کند. (او آنها را دوست ندارد.)
  3. لوئیس نتوانست رئیس خود را تحمل کند، بنابراین کارش را رها کرد.
  4. من برای این نمی ایستم (من اجازه نمی دهم این اتفاق بیفتد.)

 

فعل “stand” همچنین هنگام توصیف نمادها یا حروفی که بیانگر کلمات هستند استفاده می شود:

  1. A: What do the letters in I.R.S. stand for?
  2. B: They stand for Internal Revenue Service.
  3. What does the logo on your jacket stand for?
  4. The golden arches stand for the McDonald’s corporation. Everyone knows what they stand for when they see them.
  5. This sign stands for the location of an airport
  1. پاسخ: حروف در چه چیزی هستند I.R.S. ایستادن برای
  2. ب: مخفف Internal Revenue Service هستند.
  3. لوگوی روی ژاکت شما به چه معناست؟
  4. طاق های طلایی نماد شرکت مک دونالد است. همه وقتی آنها را می بینند می دانند برای چه چیزی ایستاده اند.
  5. این علامت مخفف مکان فرودگاه است

 

اگر فردی به مجموعه ای از ایده ها stand for “اعتقاد قوی داشته باشد”، می تواند از چیزی حمایت کند:

  1. She stands for equal opportunity for women in the workplace.
  2. Their governor stands for more limited government.
  3. I stand for increasing access to a good education for people around the world.
  4. What do you stand for?
  1. او مدافع فرصت برابر برای زنان در محل کار است.
  2. فرماندار آنها مخفف دولت محدودتر است.
  3. من طرفدار افزایش دسترسی به آموزش خوب برای مردم در سراسر جهان هستم.
  4. شما برای چه چیزی ایستاده اید؟

 

وقتی stand و in را با هم ترکیب می‌کنید، اصطلاحی به معنای “جایگزین برای کسی” به وجود می‌آورید:

  1. Ms. Ivy is standing in for our teacher today.
  2. Bob needs someone to stand in for him at the meeting.
  3. Do you know anyone who can stand in for you if you can’t make it to work?
  1. خانم آیوی امروز برای معلم ما ایستاده است.
  2. باب به کسی نیاز دارد که در جلسه به جای او بایستد.
  3. آیا کسی را می شناسید که اگر نتوانید به کار خود ادامه دهید، بتواند از شما حمایت کند؟

 

هنگامی که از کلمه “by” برای تشکیل stand by استفاده می شود، معانی مختلفی دارد.

  1. Gina stood by her husband as he was accused of illegal activities at work. (stand by = support)
  2. A group of people stood by and did nothing while an elderly woman was robbed. (stand by = to be inactive or to do nothing)
  3. You’ll have to stand by and wait for the next available flight. (stand by = wait)
  4. The director told the performers on the set to stand by just as the show was about to begin. (stand by = get ready)
  1. جینا در حالی که همسرش به فعالیت های غیرقانونی در محل کار متهم شده بود، در کنار او ایستاد. (stand by= پشتیبانی)
  2. در حالی که یک زن مسن دزدی شده بود، گروهی ایستادند و کاری انجام ندادند. (stand by = غیرفعال بودن یا کاری نکردن)
  3. باید منتظر بمانید و منتظر پرواز بعدی باشید. (stand by = انتظار)
  4. کارگردان به اجرا کنندگان در صحنه فیلمبرداری گفت که درست در زمانی که نمایش در شرف شروع بود، ایستاده باشند. (stand by = آماده شدن)

 

هنگامی که کلمه “stand” به عنوان یک اسم استفاده می شود، اغلب به یک نوع تجارت کوچک اشاره می کند:

  1. The farmer set up a stand by the side of the road to sell freshly picked corn.
  2. While at the state fair, we bought some hand made jewelry from a stand that sold things made in Wisconsin.
  3. The kids across the street set up a lemonade stand. They’re selling lemonade for 25 cents a cup.
  1. کشاورز غرفه ای در کنار جاده برای فروش ذرت تازه چیده شده برپا کرد.
  2. زمانی که در نمایشگاه ایالتی بودیم، از غرفه ای که چیزهای ساخته شده در ویسکانسین را می فروخت، جواهرات دست ساز خریداری کردیم.
  3. بچه های آن طرف خیابان یک غرفه آبلیمو درست کردند. آنها لیموناد را به قیمت 25 سنت در هر فنجان می فروشند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b