Meaning and usage of stale word
What is definition, meaning and usage of word stale

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Stale به فارسی با مثالهای کاربردی

اگر چیزی stale ” کهنه” هست، قدیمی است غذا کهنه می شود، اما برخی چیزهای دیگر که طراوت خود را از دست می دهند نیز همینطور.

  1. This bread is stale.
  2. I can’t eat these crackers. They’re too stale.
  3. Cindy’s leftover popcorn from last night is stale.
  4. If hard pretzels go stale, they become soft.
  5. If a cake goes stale, it becomes hard.
  6. Sarah broke up with her boyfriend because their relationship had become stale and lacked passion.
  7. It’s not a good idea to drink stale water. Fresh water is much better.
  1. این نان کهنه است.
  2. من نمی توانم این کراکرها را بخورم. آنها بیش از حد کهنه هستند
  3. پاپ کورن باقیمانده سیندی از شب گذشته کهنه شده است.
  4. اگر چوب شورهای سفت کهنه شوند، نرم می شوند.
  5. اگر کیک کهنه شود، سفت می شود.
  6. سارا از دوست پسرش جدا شد زیرا رابطه آنها کهنه شده بود و شور و اشتیاق نداشت.
  7. نوشیدن آب کهنه ایده خوبی نیست. آب شیرین خیلی بهتر است.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.