Meaning and usage of split word
What is definition, meaning and usage of word split

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Split به فارسی با مثالهای کاربردی

وقتی چیزی split می شود، به بخش های جداگانه تقسیم می شود. همچنین استفاده از split هنگام تشکیل گروه‌هایی از افراد یا زمانی که یک رابطه از هم می‌پاشد، رایج است.

ساده گذشته فعل ماضی
split

تقسیم کردن

spit

تقسیم کرد

split

تقسیم کرده

  1. Jennifer and her husband, Charles, are going to split up. (They’re getting a divorce.)
  2. The teacher split the class up into four groups. Each group had five people in it.
  3. When Rhonda and Mary went out for lunch, they split the bill in half. (Each person paid half)
  4. Rescuers split up into several groups as they searched for survivors of the avalanche.
  5. Bags of rice were split among the people who came to pick them up.
  6. You can split a log in half by using an axe.
  1. جنیفر و همسرش چارلز قرار است از هم جدا شوند. (آنها طلاق می گیرند.)
  2. معلم کلاس را به چهار گروه تقسیم کرد. هر گروه پنج نفر در آن حضور داشتند.
  3. وقتی روندا و مری برای ناهار بیرون رفتند، صورت حساب را نصف کردند. (هر نفر نصف پرداخت کرده است)
  4. امدادگران هنگام جستجوی بازماندگان بهمن به چند گروه تقسیم شدند.
  5. کیسه های برنج بین مردمی که برای برداشتن آنها آمده بودند تقسیم شد.
  6. با استفاده از تبر می توانید یک کنده را به دو نیم تقسیم کنید.

 

راه های جالب دیگری برای استفاده از این کلمه وجود دارد:

  1. When George bent over, he split his pants. (A large tear appeared in the seat.)
  2. After this next song, let’s split. (split = leave; go somewhere else.)
  3. A new split-level home is being built in our neighborhood. (split-level home = four or five different levels)
  4. Terry ordered a banana split when she went to Dairy Queen. (A banana split is vanilla ice cream with chocolate, pineapple, and strawberry toppings. There’s a banana split in half on either side of the ice cream.)
  1. وقتی جورج خم شد، شلوارش را شکافت. (اشک بزرگی روی صندلی ظاهر شد.)
  2. بعد از این آهنگ بعدی، بیایید جدا شویم. (split = ترک؛ به جای دیگری برو.)
  3. یک خانه جدید در سطح تقسیم شده در محله ما در حال ساخت است. (split-level home = چهار یا پنج سطح مختلف)
  4. تری وقتی به Dairy Queen رفت دستور داد موز تقسیم شود. (یک اسپلیت موز بستنی وانیلی است با رویه های شکلات، آناناس و توت فرنگی. در دو طرف بستنی یک موز به دو نیم شده است.)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.