Meaning and usage of slow word
What is definition, meaning and usage of word slow

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Slow به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه slow “آهسته” متضاد “fast” است. از این صفت برای توصیف حرکت، زمان و پیشرفت استفاده کنید. شکل قید این کلمه “slowly” است.

  1. A turtle is slow.
  2. A turtle moves slowly.
  3. I got behind a slow truck.
  4. The truck was moving slowly.
  5. It has been a slow day.
  6. The meeting was agonizingly slow.
  7. The speaker spoke slowly in order to avoid making mistakes.
  8. Slow and steady wins the race. (This is a proverb. It means that if you take your time and don’t try to go to quickly, you will succeed.)
  1. یک لاک پشت کند است.
  2. یک لاک پشت به آرامی حرکت می کند.
  3. پشت یک کامیون کند شدم.
  4. کامیون به آرامی حرکت می کرد.
  5. روز کندی بوده است.
  6. جلسه به شدت کند بود.
  7. سخنران برای جلوگیری از اشتباه به آرامی صحبت کرد.
  8. آهسته و پیوسته برنده مسابقه است. (این یک ضرب المثل است. به این معنی است که اگر وقت بگذارید و سعی نکنید سریع به سمت آن بروید، موفق خواهید شد.)

 

این کلمه همچنین می تواند به عنوان یک فعل، معمولا با حرف اضافه “down” استفاده شود.

  1. Slow down.
  2. The car slowed down and came to a stop.
  3. When the economy slows down, that means there might be a recession.
  4. Production at the factory has been slowing down lately.
  1. آهسته تر.
  2. ماشین سرعتش کم شد و ایستاد.
  3. وقتی اقتصاد کند می شود، به این معنی است که ممکن است یک رکود وجود داشته باشد.
  4. تولید در این کارخانه اخیراً کاهش یافته است.

 

شکل مقایسه ای این صفت با افزودن «er» به «slow» ساخته می شود.

  1. Tom is slower than his brother.
  2. This car is slower than the other car we drove.
  3. An old computer is much slower than a new computer.
  1. تام از برادرش کندتر است.
  2. این ماشین نسبت به ماشین دیگری که ما سوار شدیم کندتر است.
  3. یک کامپیوتر قدیمی بسیار کندتر از یک کامپیوتر جدید است.

 

شکل مقایسه ای قید با افزودن more به slow ساخته می شود. با این حال، “slower” را نیز می شنوید که به عنوان قید استفاده می شود – که اشکالی ندارد.

  1. Toms runs more slowly than his brother. He runs slower.
  2. This car goes more slowly than the other car we drove. This car goes slower.
  3. An old computer operates more slowly than a new computer. An old computer processes information slower than a new one.
  1. تامز کندتر از برادرش می دود. او کندتر می دود.
  2. این ماشین کندتر از ماشین دیگری که ما سوار شدیم حرکت می کند. این ماشین کندتر می رود.
  3. یک کامپیوتر قدیمی کندتر از یک کامپیوتر جدید کار می کند. یک کامپیوتر قدیمی اطلاعات را کندتر از کامپیوتر جدید پردازش می کند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b