بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Slime به فارسی با مثالهای کاربردی
slime یک ماده ناخوشایند است که در مناطق مرطوب یافت می شود. با گذشت زمان، لجن می تواند روی سنگ ها، حمام ها، دیواره های غارها و حتی روی غذا ایجاد شود.
- I can’t eat this sliced turkey. There’s a thin layer of slime on it.
- Cilantro will be covered with slime if it’s left in the refrigerator for too long.
- A snail leaves behind a thin trace of slime as it travels.
- A wet shower stall will develop slime and mold if it isn’t cleaned.
- Wet walls of a cave might be covered with slime.
- Kids like to play with slime.
- من نمی توانم این بوقلمون ورقه شده را بخورم. یک لایه نازک از لجن روی آن وجود دارد.
- گشنیز اگر برای مدت طولانی در یخچال بماند با لجن پوشانده می شود.
- یک حلزون در حین حرکت، اثر نازکی از لجن بر جای می گذارد.
- غرفه دوش مرطوب اگر تمیز نشود لجن و کپک ایجاد می کند.
- دیوارهای مرطوب غار ممکن است با لجن پوشیده شده باشد.
- بچه ها دوست دارند با اسلایم بازی کنند.
کلمه slime نیز به رفتار بد افراد و سازمان ها اشاره دارد:
- City leaders were rejected by voters who grew tired of the corruption and slime in government.
- Police officers deal with slime on a daily basis.
- People who are regularly exposed to criminal behavior and slime may become criminals themselves.
- رهبران شهر توسط رای دهندگانی که از فساد و لجن در دولت خسته شده بودند طرد شدند.
- افسران پلیس هر روز با لجن سروکار دارند.
- افرادی که به طور مرتب در معرض رفتار مجرمانه و اسلایم هستند ممکن است خودشان مجرم شوند.
شکل صفت این کلمه slimy است.
- Snails and slugs are slimy.
- A salamander looks and feels slimy.
- A rock feels slimy if it’s covered with wet algae.
- A slimy business person doesn’t care about the impact that his or her activity has on the environment.
- Gambling is kind of a slimy business.
- Slimy politicians use their power and office for personal gain.
- That was a slimy thing to do. He shouldn’t have done that.
- That was awfully slimy.
- حلزون ها و راب ها لزج هستند.
- سمندر لزج به نظر می رسد و احساس می کند.
- اگر سنگی با جلبک مرطوب پوشیده شده باشد لزج به نظر می رسد.
- یک تاجر لزج به تأثیری که فعالیتش بر محیط زیست می گذارد اهمیتی نمی دهد.
- قمار نوعی تجارت لزج است.
- سیاستمداران لزج از قدرت و مقام خود برای منافع شخصی استفاده می کنند.
- این یک کار لزج بود. او نباید این کار را می کرد.
- به طرز وحشتناکی لزج بود
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.