Meaning and usage of sleep word
What is definition, meaning and usage of word sleep

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Sleep به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه sleep “خواب” برای مدت زمانی استفاده می شود که مغز و بدن فرصت استراحت و شارژ شدن دارند. این کلمه در مواقعی هم به کار می رود که شخص توجهی نداشته باشد.

ساده گذشته فعل ماضی
sleep

خوابیدن

slept

خوابید

slept

خوابیده

  1. A person sleeps in a bed.
  2. A person sleeps on a mattress.
  3. You can also sleep on a couch.
  4. Where do you sleep?
  5. Yolanda slept until 10 a.m. this morning.
  6. She overslept. (To oversleep is to sleep for too long.)
  7. I’m sorry, I wasn’t paying attention. I was sleeping.
  8. Are the children sleeping?
  9. It’s hard to sleep when there is a lot of noise or bright light.
  10. Did you sleep well last night?
  1. یک نفر در یک تخت می خوابد.
  2. یک نفر روی تشک می خوابد.
  3. همچنین می توانید روی کاناپه بخوابید.
  4. کجا می خوابی؟
  5. یولاندا تا ساعت 10 صبح امروز خوابید.
  6. او بیش از حد خوابید. (oversleep خوابیدن برای مدت طولانی است.)
  7. ببخشید حواسم نبود خواب بودم
  8. بچه ها خوابند؟
  9. وقتی سر و صدای زیاد یا نور زیاد وجود دارد، خوابیدن سخت است.
  10. دیشب خوب خوابیدی؟

 

در این مجموعه مثال های بعدی، کلمه “sleep” به عنوان اسم استفاده می شود:

  1. How much sleep do you normally get?
  2. I need to get more sleep.
  3. Sleep is an essential need for anyone.
  4. Most people get an average of seven to eight hours of sleep per night.
  5. What time do you go to sleep? (Notice that the phrase “go to” is often used with “sleep.”)
  6. Yolanda went to sleep late last night.
  7. A nap is a short period of sleep, usually in the afternoon.
  8. I have to go to sleep. Goodnight.
  1. به طور معمول چقدر می خوابید؟
  2. باید بیشتر بخوابم
  3. خواب یک نیاز ضروری برای هر کسی است.
  4. اکثر مردم به طور متوسط ​​هفت تا هشت ساعت در شب می خوابند.
  5. ساعت چند میخوابی؟ (توجه داشته باشید که عبارت “go to” اغلب با “sleep” استفاده می شود.)
  6. یولاندا دیشب دیر به خواب رفت.
  7. چرت یک دوره خواب کوتاه است که معمولاً بعد از ظهر است.
  8. باید برم بخوابم شب بخیر

 

کلمه sleepy “خواب آلود” یک صفت است:

  1. David says he feels sleepy.
  2. He looks very sleepy.
  3. Margaret just woke up. She still looks sleepy.
  4. You look sleepy. You should go to bed.
  1. دیوید می گوید که احساس خواب آلودگی می کند.
  2. خیلی خواب آلود به نظر می رسد.
  3. مارگارت تازه از خواب بیدار شد. او هنوز خواب آلود به نظر می رسد.
  4. خواب آلود به نظر میرسی شما باید به رختخواب بروید.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.