معنی کلمه Skinny به فارسی با چند مثال

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

ترجمه کلمه Skinny به فارسی با مثالهای کاربردی

از کلمه skinny “لاغر” برای توصیف افراد یا چیزهایی که لاغر هستند استفاده کنید. لاغر بودن برعکس fat است.

1. He’s got skinny legs.
2. Skinny people can fit into tight-fitting clothing.
3. If you are skinny, you might not be eating enough.
4. The doctor told Vanessa she needed to put on more weight because she was becoming too skinny.
5. Fashion models are notoriously skinny.
6. Skinny arms don’t look good on a man.
7. A person who is “all skin and bones” is too skinny. (“All skin and bones” is an expression.)

1. او پاهای لاغری دارد
2. افراد لاغر می توانند در لباس های تنگ جا شوند.
3. اگر لاغر هستید، ممکن است به اندازه کافی غذا نخورید.
4. دکتر به ونسا گفت که باید وزن بیشتری اضافه کند زیرا او خیلی لاغر شده بود.
5. مدل های مد به طور مشهور لاغر هستند.
6. بازوهای لاغر برای مرد خوب به نظر نمی رسند.
7. فردی که “همه پوست و استخوان” است بسیار لاغر است. (“همه پوست و استخوان” یک عبارت است.)

این کلمه همچنین برای توصیف چیزهایی استفاده می شود:

1. Skinny jeans are popular among young people.
2. Skinny ties were popular with men in the 1980s.
3. The opening to the cave is too skinny for most people to get through.
4. We have a tree in our front yard that’s tall and skinny.
5. That house looks long and skinny.

1. شلوار جین تنگ در بین جوانان محبوبیت دارد.
2. کراوات های لاغر در دهه 1980 در میان مردان محبوب بود.
3. دهانه غار برای اکثر مردم بسیار باریک است.
4. ما یک درخت در حیاط جلویی خود داریم که بلند و لاغر است.
5. آن خانه بلند و لاغر به نظر می رسد.

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

fr-article-ad-3b