بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Sad به فارسی با مثالهای کاربردی
اگر احساس خوشحالی نمی کنید از کلمه sad “غمگین” استفاده کنید.
- He’s sad.
- She feels sad.
- Why are you so sad today?
- او غمگین است
- او احساس غمگینی می کند.
- چرا امروز اینقدر غمگینی؟
برای تغییر صفت به قید، “ly” را به آخر “sad” اضافه کنید.
- Sadly, she was not accepted into the college.
- The former champion golfer finished sadly in last place.
- We learned, sadly, that his death was not only unexpected, but it was also painful at the end.
- متأسفانه او در دانشگاه قبول نشد.
- گلف باز قهرمان سابق با ناراحتی در جایگاه آخر ایستاد.
- متأسفانه فهمیدیم که مرگ او نه تنها غیرمنتظره بود، بلکه در پایان نیز دردناک بود.
به عنوان یک فعل، کلمه “sad” به “sadden” تغییر می کند.
ساده | گذشته | فعل ماضی |
sadden
غمگین شدن |
saddened
غمگین شد |
saddened
غمگین شده |
- The tragedy saddened everyone in the town. (This sentence is in the past tense.)
- We were saddened to hear about your loss. (This sentence is in the past tense, passive voice.)
- It saddens her to think about what happened to her brother. (This sentence is in the present tense.)
- این فاجعه همه ساکنان شهر را غمگین کرد. (این جمله در زمان گذشته است.)
- از شنیدن خبر از دست دادن شما متأسف شدیم. (این جمله در زمان گذشته و صدای مفعول است.)
- فکر کردن به اتفاقی که برای برادرش افتاده، او را ناراحت می کند. (این جمله در زمان حال است.)
شکل اسمی این کلمه “sadness” است.
- Mary was overcome with sadness when her dog died.
- A heavy feeling of sadness spread throughout the company after the owner announced that it would close.
- Sadness suddenly changed to happiness when they discovered their son was alive.
- وقتی سگش مرد مری غمگین شد.
- پس از اعلام بسته شدن مالک، احساس غم و اندوه شدیدی در سراسر شرکت پخش شد.
- وقتی متوجه شدند پسرشان زنده است غم ناگهان به شادی تبدیل شد.
در مورد کلمه “sad” زمانی که به عنوان صفت استفاده می شود باید به یک چیز اشاره کرد. گاهی اوقات مردم از آن برای توصیف چیزی که رقت انگیز است استفاده می کنند.
- That’s a sad-looking house.
- This pizza is sad. The crust is gooey and the cheese isn’t entirely cooked.
- The party we went to was sad. No one was there.
- It’s so sad that she can’t get her life together.
- آن خانه غمگینی است
- این پیتزا غمگینه پوسته آن گود است و پنیر کاملاً پخته نشده است.
- مهمانی که رفتیم غمگین بود. هیچکس آنجا نبود.
- خیلی ناراحت کننده است که نمی تواند زندگی اش را جمع و جور کند.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.