Meaning and usage of rip word
What is definition, meaning and usage of word rip

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Rip به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه “rip” زمانی استفاده می شود که چیزی آسیب دیده یا پاره شود:

  1. Someone ripped this picture.
  2. The usher ripped the tickets.
  1. یکی این عکس رو پاره کرده
  2. راهنما بلیط ها را پاره کرد.
ساده گذشته فعل ماضی
rip

پاره کردن

ripped

پاره شد

ripped

پاره شده

  1. I ripped my shirt.
  2. If you aren’t careful you’ll rip your jacket.
  3. An usher rips tickets as movie goers enter a theater.
  4. David ripped up his test when he got it back from the teacher.
  5. The owner of the building angrily ripped down some flyers that were posted on the wall. (A “flyer” is an announcement, information, or something that promotes a personal interest.)
  6. Sam quickly ripped off his shirt and dove into the water. (rip off = take off clothes)
  1. پیراهنم را پاره کردم
  2. اگر مراقب نباشی کاپشنت را پاره می کنی.
  3. با ورود تماشاگران سینما به سالن، یک مهماندار بلیت ها را پاره می کند.
  4. دیوید وقتی آن را از معلم پس گرفت، امتحانش را پاره کرد.
  5. صاحب ساختمان با عصبانیت تعدادی بروشور را که روی دیوار نصب شده بود پاره کرد. (flyer اعلامیه، اطلاعات یا چیزی است که یک علاقه شخصی را ترویج می کند.)
  6. سام به سرعت پیراهنش را پاره کرد و در آب فرو رفت. (rip off = درآوردن لباس)

 

کلمه “rip” را می توان به عنوان یک اسم استفاده کرد:

  1. There’s a rip in my jacket. (This sentence uses “rip” as a noun.)
  2. It’s now fashionable to have a rip in your jeans. Some women wear jeans with several rips.
  1. یک پارگی در ژاکت من وجود دارد. (این جمله از “rip” به عنوان اسم استفاده می کند.)
  2. اکنون مد شده است که شلوار جین خود را پاره کنید. برخی از خانم ها شلوار جین با چند پارگی می پوشند.

 

شما همچنین می توانید از “rip” در برخی از زبان های عامیانه استفاده کنید:

  1. Bruce looks really ripped. He’s been working out. (To be ripped, is to have a lot of muscles or have a strong physique.)
  2. Donna ripped into her boyfriend because he was late picking her up. (rip into = express anger or criticize)
  3. The guy who sold me my phone ripped me off. (rip off = cheat)
  4. This is a rip off.
  1. بروس واقعا پاره به نظر می رسد. او در حال تمرین است. (دریده شدن به معنای داشتن عضلات زیاد یا داشتن هیکل قوی است.)
  2. دونا به دوست پسرش برخورد کرد زیرا او دیر او را برد. (rip into = ابراز خشم یا انتقاد)
  3. مردی که گوشیم را به من فروخت، من را پاره کرد. (rip off = تقلب)
  4. این یک پاره کردن است.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.