Meaning and usage of reverse word
What is definition, meaning and usage of word reverse

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Reverse به فارسی با مثالهای کاربردی

To reverse something به معنای انجام برعکس چیزی یا رفتن در جهت مخالف است.

  1. The ship reversed course by going north instead of south.
  2. The candidate reversed his position on the issue of gun control following a shooting.
  3. The company reversed its decision to open up a new factory in Indonesia. Instead, it has chosen to stay in the United States.
  1. کشتی مسیر خود را با حرکت به سمت شمال به جای جنوب تغییر داد.
  2. نامزد پس از تیراندازی موضع خود را در مورد موضوع کنترل اسلحه تغییر داد.
  3. این شرکت تصمیم خود برای افتتاح یک کارخانه جدید در اندونزی را تغییر داد. در عوض، ماندن در ایالات متحده را انتخاب کرده است.

 

در این جملات reverse “معکوس” یک اسم است:

  1. Put the car into reverse when backing out of a parking space.
  2. It’s not easy to drive in reverse.
  3. Instead of going to Hawaii on vacation, they did the reverse and stayed home.
  1. وقتی از پارکینگ عقب می روید، خودرو را به عقب ببرید.
  2. رانندگی در معکوس آسان نیست.
  3. آنها به جای رفتن به هاوایی برای تعطیلات، برعکس کردند و در خانه ماندند.

 

همچنین می توانید از کلمه “reverse” به عنوان صفت استفاده کنید:

  1. Bernie and Wendy are using a reverse mortgage to help fund their retirement. (This sentence uses the noun “reverse” as an adjective to describe the word “mortgage.”)
  2. On the reverse side of a penny is an image of the Lincoln Memorial.
  3. You can do a reverse search on a phone number to find the identity of a person who is calling you.
  1. برنی و وندی از وام مسکن معکوس برای کمک به بازنشستگی خود استفاده می کنند. (این جمله از اسم “reverse” به عنوان صفت برای توصیف کلمه “رهن” استفاده می کند.)
  2. در سمت عقب یک پنی تصویری از یادبود لینکلن وجود دارد.
  3. می توانید یک جستجوی معکوس در شماره تلفن انجام دهید تا هویت شخصی که با شما تماس می گیرد پیدا کنید.

 

کلمه reversible یک صفت است. اغلب برای لباس استفاده می شود.

  1. This shirt is reversible. On one side it’s red, on the other side it’s blue with white stripes.
  2. I have a reversible belt. One side is brown; the other side is black.
  1. این پیراهن برگشت پذیر است. از یک طرف قرمز است، از طرف دیگر آبی با نوارهای سفید است.
  2. کمربند برگشت پذیر دارم یک طرف آن قهوه ای است. طرف دیگر سیاه است

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.