Meaning and usage of religion word
What is definition, meaning and usage of word religion

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Religion به فارسی با مثالهای کاربردی

religion “دین” مجموعه ای سازمان یافته از باورها در مورد جهان ما، جهان ما، طبیعت، و نقش بشریت در همه این چیزها است. برای افرادی که زندگی آنها تحت استرس است، راحتی ایجاد می کند، و راهی را برای افراد فراهم می کند تا با هم گرد هم آیند تا حس اجتماعی ایجاد کنند.

در اینجا چند راه وجود دارد که ممکن است کلمه “religion” را در جملات و سوالات بشنوید:

  1. Fernando’s religion is very important to him.
  2. He’s serious about his religion.
  3. It’s not polite to make fun of another person’s religion.
  4. What’s your religion? (But be careful if you ask this question. Religion is a very private matter for some people.)
  5. Do you follow any particular religion?
  6. Certain behavior might be against a person’s religion.
  7. I can’t do that. It’s against my religion.
  8. In the United States, the Second Amendment to the U.S. Constitution provides protection for people to practice their religion.
  9. Freedom of religion is an important value here.
  10. The Second Amendment also allows for freedom from religion. (You don’t have to practice a religion.)
  1. مذهب فرناندو برای او بسیار مهم است.
  2. او در مورد دین خود جدی است.
  3. مسخره کردن دین دیگران مودبانه نیست.
  4. دین شما چیست؟ (اما اگر این سوال را می‌پرسید مراقب باشید. مذهب برای برخی افراد امری کاملا خصوصی است.)
  5. آیا پیرو دین خاصی هستید؟
  6. برخی رفتارها ممکن است بر خلاف مذهب فرد باشد.
  7. من نمی توانم این کار را انجام دهم. خلاف دین منه
  8. در ایالات متحده، متمم دوم قانون اساسی ایالات متحده حمایتی را از مردم برای انجام دین خود فراهم می کند.
  9. آزادی مذهب در اینجا یک ارزش مهم است.
  10. متمم دوم همچنین آزادی از مذهب را مجاز می داند. (شما مجبور نیستید به یک دین عمل کنید.)

 

کلمه religious “مذهبی” یک صفت است.

  1. Maria is a very religious person.
  2. Her whole family is religious.
  3. Religious instruction is a part of the school day in a Catholic school.
  4. A religious service usually precedes (comes before) a burial when there’s a funeral.
  1. ماریا فردی بسیار مذهبی است.
  2. تمام خانواده او مذهبی هستند.
  3. آموزش مذهبی بخشی از روز مدرسه در یک مدرسه کاتولیک است.
  4. یک مراسم مذهبی معمولاً قبل از تشییع جنازه (قبل از آن) انجام می شود.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b