Meaning and usage of reflect word
What is definition, meaning and usage of word reflect

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Reflect به فارسی با مثالهای کاربردی

To reflect فکر کردن به گذشته و در نظر گرفتن اهمیت رویدادها و تجربیات گذشته است.

در این جملات از کلمه Reflect به عنوان فعل استفاده می شود:

  1. The people attending the memorial service paused to reflect on the lives that were lost. (reflect = think deeply about something; ponder.)
  2. Dan’s bad grades don’t reflect his potential as a student. (reflect = show)
  3. The bad behavior of the military reflected poorly on the people of that country.
  4. The success of their business reflects all of the hard work that they put into it.
  5. Sunlight is reflecting off of the lake. (reflect = light or images project towards another place.)
  1. مردمی که در مراسم یادبود شرکت کرده بودند، برای تأمل در مورد زندگی های از دست رفته مکث کردند. (reflect = در مورد چیزی عمیقاً فکر کنید، تأمل کنید.)
  2. نمرات بد دن نشان دهنده پتانسیل او به عنوان یک دانش آموز نیست. (reflect = نشان دادن)
  3. رفتار بد ارتش بازتاب ضعیفی بر مردم آن کشور داشت.
  4. موفقیت کسب و کار آنها منعکس کننده تمام کار سختی است که برای آن انجام می دهند.
  5. نور خورشید از دریاچه منعکس می شود. (reflect = نور یا تصاویر به سمت مکان دیگری پخش می شوند.)

 

برای ساختن شکل اسمی این کلمه، انتهای tion را اضافه کنید:

  1. If you look into a mirror, you will see your reflection.
  2. Dora’s bad behavior is a reflection of poor parenting.
  3. September 11 is an opportunity for reflection upon the events leading up to and following the attacks in 2001.
  1. اگر به آینه نگاه کنید، بازتاب خود را خواهید دید.
  2. رفتار بد دورا انعکاسی از والدین ضعیف است.
  3. 11 سپتامبر فرصتی برای تأمل در رویدادهای منتهی به و پس از حملات 2001 است.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.