Meaning and usage of recommend word
What is definition, meaning and usage of word recommend

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Recommend به فارسی با مثالهای کاربردی

to recommend این است که بگوییم چیزی یا کسی خوب است.

  1. Bob’s boss recommended him for a new position.
  2. Bob was recommended for a new position by his boss.
  3. He was highly recommended. (highly recommended = strongly recommended)
  4. The teacher recommends that you study English for one hour every day.
  5. I recommend that you work on your vocabulary.
  6. When we arrived in New York, our cab driver recommended several good places to get pizza.
  7. If I visit your city, which hotel do you recommend?
  8. What do you recommend?
  9. The doctor has been recommending increased exercise for most of his patients.
  10. You should do what the doctor recommends.
  11. Most teachers don’t recommend that their students watch a lot of television.
  12. I don’t recommend that.
  1. رئیس باب او را برای یک موقعیت جدید توصیه کرد.
  2. باب توسط رئیسش برای یک موقعیت جدید توصیه شد.
  3. او به شدت توصیه شد. (highly recommended = به شدت توصیه می شود)
  4. معلم توصیه می کند که هر روز یک ساعت انگلیسی بخوانید.
  5. توصیه می کنم روی دایره لغات خود کار کنید.
  6. وقتی به نیویورک رسیدیم، راننده تاکسی ما چندین مکان خوب را برای تهیه پیتزا توصیه کرد.
  7. اگر به شهر شما سفر کنم، کدام هتل را پیشنهاد می کنید؟
  8. پیشنهاد شما چیست؟
  9. پزشک برای اکثر بیمارانش افزایش ورزش را توصیه کرده است.
  10. شما باید آنچه را که پزشک توصیه می کند انجام دهید.
  11. بیشتر معلمان به دانش آموزان خود توصیه نمی کنند که زیاد تلویزیون تماشا کنند.
  12. من آن را توصیه نمی کنم.

 

کلمه recommendation “توصیه” یک اسم است.

  1. I’d like to make a recommendation.
  2. Sarah’s previous boss wrote a letter of recommendation for her.
  3. She asked her boss for a letter of recommendation in order to get a new job.
  4. Do you have any recommendations for places to get something to eat in your city?
  5. We made a decision to buy a washing machine based on the recommendation of a friend.
  1. من می خواهم یک توصیه ارائه کنم.
  2. رئیس قبلی سارا توصیه نامه ای برای او نوشت.
  3. او از رئیسش توصیه نامه خواست تا شغل جدیدی پیدا کند.
  4. آیا توصیه ای برای مکان هایی برای خوردن چیزی در شهر خود دارید؟
  5. بنا به توصیه یکی از دوستان تصمیم به خرید ماشین لباسشویی گرفتیم.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b