Meaning and usage of real word
What is definition, meaning and usage of word real

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Real به فارسی با مثالهای کاربردی

چیزی که real “واقعی” هست چیزی است که می توانید ببینید یا چیزی است که درست است. هنگام توصیف افراد یا اشیاء می توانید از این به عنوان یک صفت استفاده کنید:

  1. Those are real diamonds.
  2. Donna thinks the coat is made with real fur, but it’s just polyester.
  3. He’s a real lawyer. He went to law school and passed the bar exam.
  4. These apples look real, but they’re artificial. They’re just used as decorations.
  5. Is this real chicken? (This question is often asked at fast food restaurants where the chicken is processed and compressed. It’s not natural.)
  6. Their love is real.
  1. اینها الماس های واقعی هستند.
  2. دونا فکر می کند کت با خز واقعی ساخته شده است، اما فقط پلی استر است.
  3. او یک وکیل واقعی است به دانشکده حقوق رفت و در آزمون وکالت قبول شد.
  4. این سیب ها واقعی به نظر می رسند، اما مصنوعی هستند. آنها فقط به عنوان تزئین استفاده می شوند.
  5. آیا این مرغ واقعی است؟ (این سوال اغلب در رستوران های فست فود پرسیده می شود که مرغ را فرآوری و فشرده می کنند. این طبیعی نیست.)
  6. عشق آنها واقعی است.

 

گاهی اوقات از کلمه “real” به عنوان تقویت کننده استفاده می شود، کلمه ای که درجه چیزی را که توصیف می کند افزایش می دهد.

  1. That is a real problem. (This is a big problem.)
  2. This customer is a real pain in the neck.
  3. We need real solutions that can fix our economy.
  4. Bob is a real friend when you need someone to be there for you.
  1. این یک مشکل واقعی است. (این یک مشکل بزرگ است.)
  2. این مشتری یک درد واقعی در گردن است.
  3. ما به راه حل های واقعی نیاز داریم که بتواند اقتصاد ما را اصلاح کند.
  4. باب یک دوست واقعی است زمانی که نیاز دارید کسی در کنار شما باشد.

 

برخی از دانش آموزان کلمات “real” و “really” را اشتباه می گیرند. به یاد داشته باشید، “real” صفتی است که اسم ها را توصیف می کند و “really” قیدی است که می تواند با افعال، صفت ها و سایر قیدها استفاده شود:

  1. This is a really big problem.
  2. This customer is really hard to deal with.
  3. We really need to fix our economy.
  4. Bob is a really good friend.
  1. این واقعا یک مشکل بزرگ است.
  2. برخورد با این مشتری واقعا سخت است.
  3. ما واقعاً باید اقتصاد خود را اصلاح کنیم.
  4. باب واقعا دوست خوبی است.

 

اخیراً از کلمه “really” برای زیر سوال بردن دلیل شخص برای انجام کاری استفاده می شود. تأکید بر really تأثیری در شناسایی حماقت دارد.

  1. He took his kids out on a boat without life vests or life preservers? Really?
  2. You bought a car without ever driving it? Really?
  3. They burn their garbage in their backyard? Really? That’s illegal. Really?
  1. او بچه هایش را بدون جلیقه نجات یا نجات با قایق بیرون آورده است؟ واقعا؟
  2. ماشینی خریدی بدون اینکه رانندگی کنی؟ واقعا؟
  3. زباله هایشان را در حیاط خانه شان می سوزانند؟ واقعا؟ این غیرقانونی است واقع

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.