Meaning and usage of ready word
What is definition, meaning and usage of word ready

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Ready به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه ready “آماده” به این معنی است که چیزی یا شخصی برای انجام کاری آماده است:

  1. Are you ready?
  2. Are you ready to go?
  3. I’m ready when you are.
  4. Get ready!
  5. Ready. Set. Go!
  6. Dinner is ready. We can eat now.
  7. When will my order be ready?
  8. This isn’t ready yet.
  9. The repair guy said that my car isn’t ready yet.
  10. Jose says he isn’t quite ready to get married yet.
  11. What time do you get ready to leave in the morning?
  12. A person has to be ready to change before accepting help for a serious problem. (This is often said about people who have addictions or other personal failings.)
  1. آیا شما آماده اید؟
  2. برای رفتن آماده ای؟
  3. من آماده ام وقتی تو هستی
  4. آماده شو!
  5. آماده است. تنظیم کنید. برو!
  6. شام آماده است. الان میتونیم بخوریم
  7. سفارش من کی آماده می شود؟
  8. این هنوز آماده نیست
  9. تعمیرکار گفت که ماشین من هنوز آماده نیست.
  10. خوزه می گوید که هنوز کاملاً آماده ازدواج نیست.
  11. صبح چه ساعتی برای رفتن آماده می شوید؟
  12. یک فرد باید قبل از پذیرش کمک برای یک مشکل جدی آماده تغییر باشد. (این اغلب در مورد افرادی گفته می شود که اعتیاد یا سایر نارسایی های شخصی دارند.)

 

کلمه “readily” یک قید است:

  1. Help is readily available if you need it.
  2. Emergency vehicles are readily available in our community.
  3. When a clear answer to the question was not readily available, the student made something up off the top of his head. (He didn’t have an answer ready, so he just faked it.)
  1. در صورت نیاز به کمک به راحتی در دسترس است.
  2. وسایل نقلیه اضطراری به راحتی در جامعه ما در دسترس هستند.
  3. هنگامی که پاسخ روشنی برای سؤال به راحتی در دسترس نبود، دانش آموز چیزی از بالای سر خود ساخت. (او پاسخی آماده نداشت، بنابراین فقط جعل کرد.)

 

می توان از “ready” به عنوان فعل استفاده کرد. در این حالت معمولاً یک ضمیر انعکاسی دنبال می شود.

  1. It’s necessary to ready yourself for what’s to come.
  2. William is working hard to ready himself for college.
  3. The students readied themselves for a big test.
  1. لازم است خود را برای آنچه که در راه است آماده کنید.
  2. ویلیام سخت کار می کند تا خود را برای دانشگاه آماده کند.
  3. دانش آموزان خود را برای یک آزمون بزرگ آماده کردند.

 

کلمه readiness “آمادگی” یک اسم است:

  1. Karen is showing a readiness to change her behavior. (She’s ready to change.)
  2. Military readiness is important in the event of a crisis.
  3. Hurricanes constantly test Florida’s readiness for natural disasters.
  1. کارن در حال نشان دادن آمادگی برای تغییر رفتارش است. (او آماده تغییر است.)
  2. آمادگی نظامی در صورت بروز بحران مهم است.
  3. طوفان ها به طور مداوم آمادگی فلوریدا را برای بلایای طبیعی آزمایش می کنند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.