Meaning and usage of police word
What is definition, meaning and usage of word police

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Police به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه police “پلیس” یک اسم جمع است که برای اشاره به مقامات محلی که مسئول اجرای قانون هستند استفاده می شود. در اینجا چند نمونه از نحوه استفاده از کلمه “police” آورده شده است:

  1. We need to call the police.
  2. Someone should call the police.
  3. When the police arrived, they arrested a person who was causing a disturbance.
  4. The police in our area do a good job of enforcing the law.
  5. My friend, Armando, is a police officer.
  6. Police officers drive around in squad cars
  7. A police officer wears a uniform.
  8. Police in the United States carry guns.
  9. Nowadays, many police officers wear body cameras in order to record their encounters with the public.
  10. Most police officers–the vast majority of them–are not corrupt.
  11. Don’t try to bribe a police officer. (bribe = a gift of money in exchange for favorable treatment)
  1. باید با پلیس تماس بگیریم
  2. یکی باید به پلیس زنگ بزنه
  3. با رسیدن پلیس، فردی را که در حال ایجاد اغتشاش بود، دستگیر کردند.
  4. پلیس منطقه ما در اجرای قانون به خوبی کار می کند.
  5. دوست من، آرماندو، افسر پلیس است.
  6. افسران پلیس با ماشین های دسته جمعی در حال تردد هستند
  7. یک افسر پلیس لباس فرم می پوشد.
  8. پلیس در ایالات متحده اسلحه حمل می کند.
  9. امروزه بسیاری از افسران پلیس برای ثبت برخورد خود با مردم از دوربین های بدن استفاده می کنند.
  10. اکثر افسران پلیس – اکثریت قریب به اتفاق آنها – فاسد نیستند.
  11. سعی نکنید به یک افسر پلیس رشوه بدهید. (bribe = هدایای پول در ازای رفتار مساعد)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b