Meaning and usage of pity word
What is definition, meaning and usage of word pity

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Pity به فارسی با مثالهای کاربردی

To pity someone باید برای آن شخص یا گروهی از مردم متاسف باشد. کلمه “pity” را می توان به عنوان یک فعل یا به عنوان یک اسم استفاده کرد:

  1. We all felt pity for the family affected by the crash. (In this sentence, “pity” is a noun.)
  2. We all pitied the family affected by the crash. (In this sentence, “pity” is a verb.)
  3. Oscar took pity on a lost kitten and gave her a home by adopting her. (The verb “take” is often used with “pity,” take pity)
  4. Sarah takes pity on homeless people and often gives them money when they ask her for it.
  5. There’s no need to pity a billionaire who has lost a few million dollars.
  1. همه ما برای خانواده آسیب دیده از تصادف احساس تاسف کردیم. (در این جمله pity یک اسم است.)
  2. همه ما برای خانواده آسیب دیده از تصادف متاسفیم. (در این جمله pity یک فعل است.)
  3. اسکار برای یک بچه گربه از دست رفته رحم کرد و با فرزندخواندگی به او خانه داد. (فعل “take” اغلب با “pity” استفاده می شود، ترحم کن)
  4. سارا به افراد بی خانمان رحم می کند و اغلب وقتی از او پول می خواهند به آنها پول می دهد.
  5. نیازی به دلسوزی برای میلیاردری نیست که چند میلیون دلار از دست داده است.

 

واژه‌های pity و sympathy شبیه هم هستند. با این حال، در برخی موارد، pity ناخواسته است:

  1. Please don’t give me your pity.
  2. Please don’t pity me.
  3. I don’t want your pity.
  4. No one wants to be pitied.
  5. We welcome your sympathy, but not your pity.
  6. You’re life is a disaster. I pity you. (To say “I pity you” sounds insulting.)
  1. خواهش میکنم به من دلسوزی نکن
  2. لطفا به من رحم نکن
  3. من ترحم تو را نمی خواهم
  4. هیچ کس نمی‌خواهد دلش بسوزد.
  5. ما از همدردی شما استقبال می کنیم، اما نه از ترحم شما.
  6. زندگی تو یک فاجعه است من برات متاسفم (گفتن “I pity you” توهین آمیز به نظر می رسد.)

 

کلمه “pitiful” یک صفت است. اگر چیزی pitiful “ترحم انگیز” باشد، وحشتناک یا غم انگیز است.

  1. Jacob says the relationship with his girlfriend has become a pitiful disaster.
  2. The way Theresa behaved at the party was pitiful.
  3. The average teacher’s salary in the United States is pitiful.
  4. A pitiful amount of money is spent on providing help for refugees.
  1. جیکوب می گوید رابطه با دوست دخترش به یک فاجعه رقت انگیز تبدیل شده است.
  2. رفتار ترزا در مهمانی رقت انگیز بود.
  3. میانگین حقوق معلمان در ایالات متحده رقت انگیز است.
  4. مبلغ رقت انگیزی برای کمک به پناهندگان هزینه می شود.

 

چند عبارت وجود دارد که از کلمه “pity” استفاده می کنند.

  1. I pity the fool who plays with guns. (pity the fool = to feel sorry for or warn someone)
  2. After the loss of the election, the supporters of the losing candidate held a pity party at a nearby bar. (pity party = a gathering of people who feel sorry for each other)
  1. من حیف احمق که با اسلحه بازی می کند (pity the fool = تاسف خوردن یا هشدار دادن به کسی)

پس از شکست در انتخابات، هواداران کاندیدای بازنده جشن تاسف برپا کرد در یک بار در نزدیکی (pity party = گردهمایی افرادی که برای همدیگر متاسفند)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b