Meaning and usage of passion word
What is definition, meaning and usage of word passion

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Passion به فارسی با مثالهای کاربردی

فردی که دارای یک passion “اشتیاق” برای چیزی یا کسی دارد, واقعاً انگیزه، الهام گرفته، علاقه مند یا تحریک شده است. در برخی موارد، می توانید به جای کلمه “love” از “passion” استفاده کنید.

  1. Ahmed has a passion for art. He loves art.
  2. Hilda’s passion for music inspired her to play the piano.
  3. Ari has a great passion for cooking.
  4. Traveling is a passion for Beatrice.
  5. If you have a passion for a particular occupation, study it in college and try to find work in that area.
  6. Vanessa and Tom have a strong passion for each other.
  7. Yelen has a passion for romance, but she hasn’t found anyone with whom to share it.
  1. احمد به هنر علاقه دارد. او عاشق هنر است.
  2. اشتیاق هیلدا به موسیقی، الهام بخش او برای نواختن پیانو شد.
  3. آری علاقه زیادی به آشپزی دارد.
  4. سفر برای بئاتریس یک علاقه است.
  5. اگر به شغل خاصی علاقه دارید، آن را در کالج مطالعه کنید و سعی کنید در آن زمینه کار پیدا کنید.
  6. ونسا و تام علاقه شدیدی به یکدیگر دارند.
  7. یلن اشتیاق عاشقانه دارد، اما کسی را پیدا نکرده که آن را با او در میان بگذارد.

 

کلمه passionate “پرشور” یک صفت است:

  1. Ayan is very passionate when she talks about gardening.
  2. Carl’s passionate devotion to teaching is expressed through his hard work in the classroom.
  3. Cindy gave her boyfriend a very passionate kiss before they parted ways at the airport.
  4. Connor wrote a passionate letter to his girlfriend begging her not to break up with him.
  1. آیان وقتی از باغبانی صحبت می کند بسیار پرشور است.
  2. وفاداری پرشور کارل به تدریس از طریق سخت کوشی او در کلاس بیان می شود.
  3. سیندی قبل از اینکه در فرودگاه از هم جدا شوند، دوست پسرش را بوسید.
  4. کانر نامه ای پرشور به دوست دخترش نوشت و از او التماس کرد که از او جدا نشود.

 

کلمه passionately “پرشور” یک قید است.

  1. The lawyer passionately argued on behalf of his client.
  2. Fans speak passionately about how the band’s music has changed their lives.
  3. Glenda passionately kissed her husband upon his return from a four-week trip.
  1. وکیل با شور و شوق از طرف موکلش بحث کرد.
  2. طرفداران با شور و شوق در مورد اینکه چگونه موسیقی گروه زندگی آنها را تغییر داده است صحبت می کنند.
  3. گلندا پس از بازگشت شوهرش از سفر چهار هفته‌ای، با شور و شوق او را بوسید.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.