Meaning and usage of pain word
What is definition, meaning and usage of word pain

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Pain به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه pain “درد” شبیه کلمه “hurt” است، اما “pain” معمولاً یک اسم است در حالی که “hurt” یک فعل است. این جملات را با هم مقایسه کنید:

  1. My leg hurts.
  2. I have a pain in my leg.
  3. Her stomach hurts.
  4. She has a pain in her stomach.
  5. She has stomach pain.
  6. His back hurts.
  7. He has a pain in his lower back.
  8. He has back pain.
  9. The shot from the nurse hurt.
  10. The shot was very painful. (The word “painful” is an adjective.)
  1. پایم درد می کند.
  2. من در پایم درد دارم.
  3. معده اش درد می کند.
  4. او در شکمش درد دارد.
  5. معده درد داره
  6. کمرش درد میکنه
  7. او در ناحیه کمر درد دارد.
  8. او کمردرد دارد.
  9. گلوله پرستار درد داشت.
  10. شلیک بسیار دردناک بود. (کلمه painful “دردناک” یک صفت است.)

 

این کلمه برای چیزی بیش از درد فیزیکی استفاده می شود. همچنین می توانید از آن در هنگام توصیف درد عاطفی یا ذهنی استفاده کنید:

  1. Isabella is in a lot of pain over the death of her father.
  2. The family’s pain and suffering following the loss of the baby was almost too much to bear.
  3. A divorce can be a painful experience. (The word “painful” is an adjective.)
  4. It pains me to say this, but I’m ending our relationship. (This sentence uses “pain” as a verb.)
  1. ایزابلا به خاطر مرگ پدرش درد زیادی دارد.
  2. درد و رنج خانواده پس از از دست دادن نوزاد تقریباً بیش از حد قابل تحمل بود.
  3. طلاق می تواند یک تجربه دردناک باشد. (کلمه “painful” یک صفت است.)
  4. گفتن این حرف برایم دردناک است، اما دارم به رابطه مان پایان می دهم. (این جمله از “pain” به عنوان فعل استفاده می کند.)

 

همچنین چند عبارت وجود دارد که شامل کلمه “pain” می شود.

  1. Moustapha says his boss is a pain in the neck. (a pain in the neck = a person or situation that causes problems)
  2. This computer is nothing but a pain. (It’s not working properly.)
  3. I feel your pain. (I sympathize with you.)
  4. No pain, no gain. (This is an expression that weightlifters use. If you don’t experience a little bit of pain while you exercise, you won’t develop big muscles.)
  1. مصطفی می گوید رئیسش گردن درد دارد. (a pain in the neck = شخص یا موقعیتی که باعث ایجاد مشکل می شود)
  2. این کامپیوتر چیزی جز درد نیست. (به درستی کار نمی کند.)
  3. درد تو را حس میکنم (من با شما همدردی می کنم.)
  4. بدون درد، بدون سود. (این عبارتی است که وزنه برداران از آن استفاده می کنند. اگر در حین ورزش کمی درد را تجربه نکنید، عضلات بزرگی ایجاد نمی کنید.)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.