Meaning and usage of off word
What is definition, meaning and usage of word off

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Off به فارسی با مثالهای کاربردی

  1. This tire is not on the truck. It’s off. It’s off the truck. (The preposition “off” is often used with verbs and other prepositions such as “of.”)
  2. His jacket is off. He’s taking off his hat. (The “verb” take is often used with “off” when clothes are removed from the body.)
  3. The lights are off. (“Off” is used as an adjective in this sentence.)
  4. She’s talking right now, but soon she’ll be off the phone.
  5. This airplane is off the ground.
  6. His shoes are off his feet. His shoes are off.
  7. The dog jumped up on the table, but he must get off. (The verb “get” is often used with “off”: get off the bus; get off the plane; get off the train; get off the elevator. )
  8. He’s taking some cheeseburgers off the grill. (take off = remove)
  9. I got this recipe for Vietnamese-style spring rolls off the internet. (You get information “off the internet” or “from the internet.”)
  10. He’s working right now, but in a few hours this police officer will be off duty. (off = not working)

 

  1. این لاستیک روی کامیون نیست. خاموش است از کامیون خارج شده است (حرف اضافه “off” اغلب با افعال و حروف اضافه مانند “of” استفاده می شود)
  2. کاپشنش که پوشیده است. کلاهش را برمی دارد (فعل گرفتن اغلب با “off” استفاده می شود که لباس ها از بدن خارج می شوند.)
  3. چراغ ها خاموش هستند. (off به عنوان صفت در این جمله استفاده می شود.)
  4. او در حال حاضر صحبت می کند، اما به زودی تلفن را قطع خواهد کرد.
  5. این هواپیما از زمین خارج شده است.
  6. کفش هایش از پاهایش جدا شده اند. کفش هایش را درآورده است.
  7. سگ روی میز پرید، اما باید پیاده شود. (فعل get اغلب با off استفاده می‌شود: پیاده شدن از اتوبوس، پیاده شدن از هواپیما، پیاده شدن از قطار، پیاده شدن از آسانسور.)
  8. او مقداری چیزبرگر را از روی گریل برمی دارد. (take off = برداشتن)
  9. من این دستور پخت اسپرینگ رول به سبک ویتنامی را از اینترنت دریافت کردم. (شما اطلاعات «خارج از اینترنت» یا «از اینترنت» را دریافت می کنید.)
  10. او در حال حاضر کار می کند، اما چند ساعت دیگر این افسر پلیس از خدمت خارج می شود. (off = کار نمی کند)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b