Meaning and usage of nasty word
What is definition, meaning and usage of word nasty

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Nasty به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه nasty “زننده” صفتی است که به معنای بد بودن چیزی یا کسی است.

  1. Why is he being so nasty?
  2. He has a nasty temper.
  3. John was fired for being nasty towards the customers.
  4. Martha is never mean or nasty.
  5. She doesn’t have a nasty bone in her body.
  6. That smells nasty.
  7. The war was waged with nasty results.
  1. چرا او اینقدر بد اخلاق است؟
  2. او خلق و خوی بدی دارد.
  3. جان به دلیل بد رفتاری با مشتریان اخراج شد.
  4. مارتا هرگز بدجنس یا بدجنس نیست.
  5. او استخوان بدی در بدنش ندارد.
  6. بوی بدی میده
  7. جنگ با نتایج ناگوار به راه افتاد.

 

این صفت همچنین می تواند در مواردی که چیزی بسیار قوی یا چشمگیر است، به ویژه یک بیماری استفاده شود:

  1. Yolanda has a nasty cold.
  2. Roberto has a nasty cough.
  3. That’s a nasty rash you’ve got there.
  4. I’ve got a nasty headache.
  1. یولاندا سرماخوردگی بدی دارد.
  2. روبرتو سرفه بدی دارد.
  3. این یک جوش ناخوشایند است که شما در آنجا دارید.
  4. سردرد بدی دارم

 

گاهی اوقات کلمه “nasty” ممکن است به این معنا باشد که یک مرد یا زن تمایل جنسی (علاقه یا توانایی) دارد:

  1. You’re so nasty.
  2. He’s a nasty man.
  3. Man, she’s nasty.
  1. تو خیلی بدی
  2. او مرد بدی است
  3. مرد، او زننده است.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b