Meaning and usage of nag word
What is definition, meaning and usage of word nag

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Nag به فارسی با مثالهای کاربردی

اگر شخصی از شما می خواهد کاری را انجام دهید، بارها و بارها می توانید از کلمه “nag” استفاده کنید. توجه داشته باشید که یک شخص (معمولاً به شکل ضمیر مفعول) تقریباً همیشه بعد از کلمه “nag” می آید.

  1. Tarek’s wife is nagging him to fix the window.
  2. Joe’s father nagged him to get his haircut until he finally did it.
  3. Arianna’s boss keeps nagging her to work more hours on the weekend, but she doesn’t want to.
  4. This toothache is nagging me. I have to see a dentist.
  5. The teacher has to nag some students to remember to bring a pen or pencil to class.
  6. Do you think I’m nagging you too much?
  1. همسر تارک از او می نالد که پنجره را درست کند.
  2. پدر جو به او نق می زد که موهایش را کوتاه کند تا اینکه سرانجام این کار را انجام داد.
  3. رئیس آریانا مدام از او می‌خواهد که در آخر هفته ساعات بیشتری کار کند، اما او نمی‌خواهد.
  4. این دندون درد داره آزارم میده باید به دندانپزشک مراجعه کنم.
  5. معلم باید بعضی از دانش آموزان را نق بزند که یادشان باشد یک خودکار یا مداد به کلاس بیاورند.
  6. فکر میکنی من خیلی اذیتت میکنم؟

 

شما همچنین می توانید از کلمه “nag” به عنوان اسم استفاده کنید:

  1. Darrel’s wife is kind of a nag.
  2. All the nagging that she does is starting to get on his nerves.
  3. Her neighbors also think she’s a nag. They can hear her nagging her husband all the time.
  1. همسر دارل یه جورایی غمگینه.
  2. تمام نق زدن هایی که می کند این است که اعصاب او را به هم می زند.
  3. همسایه‌هایش فکر می‌کنند که او یک ناله است. آنها می توانند صدای نق زدن او را همیشه از شوهرش بشنوند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.