Meaning and usage of miracle word
What is definition, meaning and usage of word miracle

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Miracle به فارسی با مثالهای کاربردی

miracle “معجزه” رویدادی است که در آن اتفاق واقعاً شگفت‌انگیزی اتفاق می‌افتد. آنقدر خوب است که تقریباً فراتر از باور است. اعتقاد بر این است که برخی از معجزات از دست خداست. این یک کلمه بسیار محبوب برای استفاده در زمانی است که یک وضعیت از بد به خوب می شود.

  1. It’s a miracle that everyone aboard the aircraft survived the crash.
  2. The baby who survived the earthquake is being called a miracle baby.
  3. Everyone is calling the victory in the soccer match a miracle.
  4. The family that’s on the brink of losing their home is praying for a miracle to happen.
  5. It’ll be a miracle if we can all pull together to save the planet from getting any warmer than it already is.
  6. Some doctors are referred to as “miracle workers” when they are able to dramatically improve a person’s health.
  7. There is no miracle cure for cancer. Not yet.
  8. Brian was blind. Now he can see. It’s a miracle.
  1. این یک معجزه است که همه سرنشینان هواپیما از سقوط جان سالم به در برده اند.
  2. نوزادی که از زلزله جان سالم به در برده است، نوزاد معجزه گر نامیده می شود.
  3. همه پیروزی در مسابقه فوتبال را معجزه می نامند.
  4. خانواده ای که در آستانه از دست دادن خانه خود هستند، دعا می کنند تا معجزه ای رخ دهد.
  5. معجزه خواهد بود اگر همه ما بتوانیم با هم متحد شویم تا سیاره را از گرم شدن بیشتر از آنچه که هست نجات دهیم.
  6. برخی از پزشکان زمانی به عنوان miracle workers “معجزه گر” شناخته می شوند که بتوانند به طور چشمگیری سلامت یک فرد را بهبود بخشند.
  7. هیچ درمان معجزه آسایی برای سرطان وجود ندارد. هنوز نه.
  8. برایان نابینا بود. حالا او می تواند ببیند. این یک معجزه است.

 

کلمه miraculous “معجزه گر” یک صفت است:

  1. Tony made a miraculous recovery after suffering a severe head injury during a skiing accident.
  2. It’s miraculous that nearly all of the students received high scores on their tests.
  3. Miraculously, we have made it through another winter without a major snowstorm. (The word “miraculously” is an adverb.)
  1. تونی پس از آسیب دیدگی شدید سر در حین یک تصادف اسکی، به طور معجزه آسایی بهبود یافت.
  2. این شگفت انگیز است که تقریباً همه دانش آموزان نمرات بالایی در آزمون های خود دریافت کردند.

به طور معجزه آسایی، ما زمستان دیگری را بدون طوفان برفی بزرگ پشت سر گذاشتیم. (کلمه miraculously “معجزه آسا” یک قید است.)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b