Meaning and usage of make word
What is definition, meaning and usage of word make

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Make به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه make “ساختن” معمولاً به عنوان فعل استفاده می شود.

ساده گذشته فعل ماضی
make

ساختن

made

ساخته شد

made

ساخته شده است

  1. Sophia is making dinner.
  2. Our neighbor is making noise.
  3. Those kids are making a mess.
  4. That company makes computers.
  5. Maria made a dress for her daughter.
  6. Congress will make some new laws next year.
  7. Steven Spielberg has made many movies.
  8. Have you ever made bread?
  1. سوفیا داره شام ​​درست میکنه
  2. همسایه ما سر و صدا می کند.
  3. اون بچه ها دارن قاطی میکنن
  4. این شرکت کامپیوتر تولید می کند.
  5. ماریا برای دخترش لباس درست کرد.
  6. کنگره سال آینده قوانین جدیدی وضع خواهد کرد.
  7. استیون اسپیلبرگ فیلم های زیادی ساخته است.
  8. تا حالا نان درست کردی؟

 

همچنین معانی بسیار متنوع دیگری برای “make” وجود دارد.

  1. How much do you make every year? (make = earn)
  2. I’m sorry, I can’t make the party. (make = come)
  3. They didn’t make it to the airport on time. (make = arrive)
  4. Try not to make a big deal out of this. (Don’t create a problem.)
  5. The flowers really made her day. (She was very happy to receive flowers.)
  6. The people who own that company have it made. (have it made = to be very successful)
  7. The police made the man give up the gun. (make = force)
  8. Jim and Ashley probably aren’t going to make it as a married couple. (make it = succeed)
  9. The flowers didn’t make it through the cold weather. (make it = survive)
  10. Everyone admires a self-made man or woman. (self-made = to become successful without help from parents or some other benefactor)
  11. Can you make out the license plate on that car? (make out = see)
  12. A couple of teenagers were making out in the back seat of the car. (make out = kiss)
  13. How did you make out at the racetrack? (make out = to do well)
  1. هر سال چقدر درآمد دارید؟ (make = کسب درآمد)
  2. متاسفم، نمی توانم مهمانی کنم. (make = بیا)
  3. آنها به موقع به فرودگاه نرسیدند. (make = رسیدن)
  4. سعی کنید از این موضوع کار بزرگی انجام ندهید. (مشکلی ایجاد نکنید.)
  5. گلها واقعاً روز او را ساخته اند. (او از دریافت گل بسیار خوشحال بود.)
  6. افرادی که صاحب آن شرکت هستند آن را ساخته اند. (have it made = بسیار موفق بودن)
  7. پلیس مرد را وادار کرد اسلحه را کنار بگذارد. (make = نیرو)
  8. جیم و اشلی احتمالاً به عنوان یک زوج متاهل موفق نمی شوند. (make it = موفق شو)
  9. گلها نتوانستند از هوای سرد عبور کنند. (make it = زنده بمان)
  10. همه مرد یا زن خودساخته را تحسین می کنند. (self-made = بدون کمک والدین یا خیرین دیگر موفق شدن)
  11. آیا می توانید پلاک آن ماشین را تشخیص دهید؟ (make out = دیدن)
  12. چند نوجوان در صندلی عقب ماشین در حال حرکت بودند. (make out = بوسیدن)
  13. در پیست اتومبیل رانی چطور به میدان آمدید؟ make out = خوب کردن)

 

گاهی اوقات کلمه “make” یک اسم است:

  1. What’s the make and model of the car you drive? (make = company name)
  2. A stamp shows the make on the bottom of the vase.
  3. Tony is always on the make. (on the make = looking for an advantage or opportunity)
  1. خودرویی که سوار می‌شوید، برند و مدل آن چیست؟ (make = نام شرکت)
  2. یک مهر نشان می دهد که در پایین گلدان است.
  3. تونی همیشه در حال ساخت است. On the make = به دنبال یک مزیت یا فرصت)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b