بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Location به فارسی با مثالهای کاربردی
یک location یک مکان است.
- This is a beautiful location.
- They live in a good location.
- The company is looking for a new location to do business.
- We’re moving to a new location.
- The location of the buried treasure is a secret. It’s in a secret location.
- That’s a bad location for setting up a cafe.
- The location doesn’t receive enough foot traffic.
- The movie is being shot on location. (The setting for the film and the actual place for filming it are the same.)
- Every real estate agent says the most important thing about buying a house is location, location, location. (This is a popular thing to say when it comes to finding a place to live or do business.)
- این یک مکان زیبا است.
- آنها در موقعیت خوبی زندگی می کنند.
- این شرکت به دنبال یک مکان جدید برای انجام تجارت است.
- ما در حال حرکت به یک مکان جدید هستیم.
- مکان گنج دفن شده راز است. در یک مکان مخفی است
- این مکان بدی برای راه اندازی یک کافه است.
- مکان ترافیک پیاده کافی را دریافت نمی کند.
- فیلم در حال تصویربرداری است در محل. (مکان فیلم و مکان واقعی فیلمبرداری یکسان است.)
- هر مشاور املاک می گوید مهمترین چیز در مورد خرید خانه این است مکان، مکان، مکان. (این یک جمله رایج برای یافتن مکانی برای زندگی یا انجام تجارت است.)
کلمه “Locate” یک فعل است.
- The house is located in a nice neighborhood.
- The hotel is located near the airport.
- There’s a gas station located along the highway.
- Where are you located?
- Are you located in an area that’s safe?
- Where is the heart located in a person’s body?
- Where are the kidneys located?
- I’m trying to locate a nearby hotel on my phone.
- This place is very hard to locate.
- My company is asking me to relocate. (relocate = move to a new location)
- خانه در محله ای زیبا واقع شده است.
- این هتل در نزدیکی فرودگاه واقع شده است.
- یک پمپ بنزین در کنار بزرگراه وجود دارد.
- شما در کجا قرار دارید؟
- آیا در منطقه ای امن واقع شده اید؟
- قلب در کجای بدن انسان قرار دارد؟
- کلیه ها در کجا قرار دارند؟
- من در حال تلاش برای یافتن موقعیت مکانی یک هتل نزدیک در تلفن خود هستم.
- یافتن این مکان بسیار سخت است.
- شرکت من از من میخواهد که جابجا شوم. (relocate = انتقال به مکان جدید)
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.