Meaning and usage of lip word
What is definition, meaning and usage of word lip

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Lip به فارسی با مثالهای کاربردی

lip” لب” از پوست ساخته شده و ناحیه بیرونی دهان را تشکیل می دهد. ما دو لب داریم: یک لب بالا و یک لب پایین (لب پایین).

  1. Sometimes people lick their lips when they are hungry.
  2. A man kisses his wife or girlfriend on the lips.
  3. A kiss is planted on a person’s lips.
  4. Hilda puckered her lips when she took a bite out of the lemon.
  5. Mark’s lips turned bright red as he ate a Popsicle.
  6. Some women put lipstick on their lips.
  7. I cut my upper lip while I was shaving.
  1. گاهی اوقات افراد هنگام گرسنگی لب های خود را می لیسند.
  2. مردی لب های همسر یا دوست دخترش را می بوسد.
  3. بوسه بر لبان انسان کاشته می شود.
  4. هیلدا وقتی لیمو را گاز گرفت لب هایش را به هم زد.
  5. لب های مارک با خوردن یک بستنی قرمز روشن شد.
  6. برخی از خانم ها رژ لب را روی لب های خود می زنند.
  7. در حالی که داشتم اصلاح می کردم لب بالایی ام را بریدم.

 

چند راه دیگر برای استفاده از این کلمه وجود دارد:

  1. Politicians often give lip service to the possibility of cutting taxes or doing other things that voters want. (lip service = talk without action)
  2. That’s just a bunch of lip service.
  3. The woman on stage lip synched as the song played, but everyone in the audience thought she was actually singing. ( No sound comes the mouth of a person who lip synchs. The lips move with the words as the person only pretends to sing. )
  4. The lip of a bottle is that area of the bottle where the bottle cap goes.
  5. I had to bite my lip when I heard Charlie go on and on about how great his idea was. (bite one’s lip = try not to say anything, even when a person is lying or exaggerating.)
  1. سیاستمداران معمولاً امکان کاهش مالیات یا انجام کارهای دیگری را که رأی دهندگان می خواهند، به زبان می آورند. (lip service = صحبت بدون عمل)
  2. این فقط یک سری خدمات لب است.
  3. زن روی صحنه هنگام پخش آهنگ، لب‌هایش را همگام کرد، اما همه حاضران فکر کردند که او واقعاً دارد می‌خواند. (صدایی از دهان کسی که لب می‌خواند نمی‌آید. لب‌ها با کلمات حرکت می‌کنند در حالی که شخص فقط وانمود می‌کند که آواز می‌خواند.)
  4. لبه بطری قسمتی از بطری است که درب بطری در آن می رود.
  5. وقتی شنیدم که چارلی در مورد اینکه ایده اش چقدر عالی بوده است، مجبور شدم لبم را گاز بگیرم. (bite one’s lip = سعی کن چیزی نگویی، حتی وقتی کسی دروغ می گوید یا اغراق می کند.)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b