بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Late به فارسی با مثالهای کاربردی
شخص یا چیزی که late “دیر” هست به موقع نیست
- Jane was ten minutes late to work this morning.
- She woke up late.
- She went to sleep late last night.
- She was late to a meeting.
- جین امروز صبح ده دقیقه دیر سر کار آمد.
- او دیر از خواب بیدار شد.
- دیشب دیر به خواب رفت.
- او دیر به جلسه آمد.
استفاده از این کلمه آسان است زیرا می تواند هم صفت و هم قید باشد:
- John is late. (adjective)
- He woke up late. (adverb)
- The plane is late. (adjective)
- The plane arrived late. (adverb)
- Sarah was late to class. (adjective)
- She came late to class. (adverb)
- Sorry, you’re too late. (adjective)
- جان دیر کرد (صفت)
- دیر از خواب بیدار شد. (قید)
- هواپیما دیر شده (صفت)
- هواپیما دیر رسید. (قید)
- سارا دیر سر کلاس آمد. (صفت)
- او دیر به کلاس آمد. (قید)
- ببخشید خیلی دیر کردی (صفت)
کلمه “late” همچنین زمانی را توصیف می کند که در پایان چیزی است، معمولاً در پایان روز:
- They had a late meeting yesterday.
- They stayed up late.
- They worked late last night.
- ديروز ديروز ديدار داشتند.
- تا دیر وقت بیدار ماندند.
- دیشب تا دیر وقت کار کردند.
کلمه “late” اغلب برای توصیف پایان یک دوره زمانی مانند یک دهه یا یک قرن استفاده می شود:
- Late 1960s rock music is dramatically different from that of the early 1960s.
- The last President of the 20th century was Bill Clinton. (…of the United States)
- Hector is in his late forties. He’s 48 years old.
- موسیقی راک اواخر دهه 1960 تفاوت چشمگیری با موسیقی اوایل دهه 1960 دارد.
- آخرین رئیس جمهور قرن بیستم بیل کلینتون بود. (…از ایالات متحده)
- هکتور در اواخر چهل سالگی است. او 48 سال دارد.
هنگام توصیف فردی که مرده است، می توانید از “late” به عنوان صفت استفاده کنید. در این صورت، “late” قبل از اسم می رود، نه بعد از آن:
- She misses her late husband. He died two years ago.
- Our late mother would have enjoyed seeing that she had so many grandchildren.
- The late Jack Benny was a great performer who was loved my millions.
- دلش برای شوهر مرحومش تنگ شده است. او دو سال پیش درگذشت.
- مادر مرحوم ما از دیدن این همه نوه لذت می برد.
- مرحوم جک بنی مجری بزرگی بود که میلیون ها نفر من را دوست داشت.
واژه lately “اخیراً” با late متفاوت است، اما میتوانید بهعنوان as of late بگویید و تقریباً همان معنای lately «اخیرا» را دارد..
- He’s been acting strangely as of late. (as of late = lately)
- No one has seen Dean around the office as of late.
- As of late, she hasn’t been feeling very well.
- She hasn’t been feeling well as of late.
- او اخیراً عجیب رفتار می کند. (as of late = اخیرا)
- تا این اواخر هیچ کس دین را در اطراف دفتر ندیده است.
- تا همین اواخر، او حال چندان خوبی نداشت.
- او اخیراً حال خوبی ندارد.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.